01 آبان 1391
جواد کامور بخشایش
سیدمصطفی خمینی در آذر 1309 در شهر قم زاده شد، وی فرزند ارشد امام خمینی است و امام نام پدر خود را بر او نهاد.
سیدمصطفی خمینی تحصیلات ابتدایی را در مدارس باقریه و سنایی زادگاهش گذراند و از پانزده سالگی تحصیل علوم اسلامی را در حوزه علمیه قم آغاز کرد. او علاوه بر دانشآموزی از پدر، از جلسه درس حضرات آیات مرتضی حائری (1296ش ـ 1364ش)، محمد صدوقی (1286ش ـ 1361ش) و محمدجواد اصفهانی بهره جست و دوره مقدمات و سطح را در 22 سالگی به پایان برد.
سپس به تحصیل درس خارج فقه نزد آیتالله سیدحسین بروجردی (1254ش ـ 1340ش) و خارج اصول نزد پدر پرداخت و پس از سالها تجربه اندوزی در محضر این دو بزرگوار و دیگر استادان حوزه، در فقه، اصول، علوم معقول و فلسفه و کلام تبحر یافت. استعداد و هوش سرشار وی سبب شد پیش از سی سالگی به درجه اجتهاد برسد.
مصطفی خمینی فعالیتهای سیاسی خود را از 1341 ش در کنار پدر آغاز کرد و در به حرکت درآوردن نیروهای اصیل و انقلابی و پیشبرد اهداف نهضت اسلامی نقش بسزایی داشت.
پس از واقعه 15 خرداد 1342 و دستگیری امام خمینی، مصطفی خبر دستگیری امام را به اطلاع مردم رساند و در سخنرانی آتشینی بر ضد حکومت شاه در صحن مطهر حضرت معصومه، بازداشت امام را محکوم کرد و مردم را به مبارزه با طاغوت فراخواند. وی در آن سخنرانی دستگیری و بازداشت امام خمینی را تجاوز به حریم مرجعیت و امامت دانست.
در دورانی که امام خمینی در تهران تحت نظر بود، سیدمصطفی در مساجد و مجالس و تکایا با سخنرانیهای خود در راه استواری نهضت اسلامی و تداوم مبارزات مردمی گام برداشت و نهضت را تداوم بخشید. وی در این دوران در رساندن پیام و رهنمودهای امام خمینی به مقامات روحانی و مبارزان اسلامی نقش مهمی داشت.
با تصویب لایحه کاپیتولاسیون در 21 مهر 1343 و سخنرانی امام خمینی در 4 آبان همان سال در مخالفت با آن لایحه، مأموران رژیم در 13 آبان 1343 امام را دستگیر و به تهران اعزام کردند و ایشان همان روز به بورسای ترکیه تبعید شدند. مصطفی خمینی نیز پس از یک هفته دستگیر و به زندان قزلقلعه منتقل گردید و تحت بازجویی قرار گرفت.
سیدمصطفی خمینی در 8 دی 1343 آزاد شد و در بازگشت به قم با استقبال گرم مردم این شهر روبهرو شد. رژیم پهلوی که حضور فرزند امام را در ایران خطر جدی برای حکومت میدانست دوباره او را در 13 دی 1343 دستگیر و به ترکیه، پیش پدر، تبعید کرد. مصطفی چند ماه در بورسای ترکیه در کنار پدر ماند و در 13 مهر 1344 به همراه ایشان به عراق تبعید شد. مصطفی در طول دوره تبعید، رابط امام و مبارزان داخل و خارج از کشور بود. او سعی میکرد به وسیله نامه یا هر راه دیگر با نسل جوان در ارتباط باشد.
در راه واداشتن محصلین علوم اسلامی به آموزش نظامی تلاش زیادی کرد. او چه در بورسای ترکیه و چه در نجف به عنوان مشاور و یاوری امین برای امام و همرزمی وفادار برای روحانیت مبارز بود. در نجف اداره دفتر امام و پاسخگویی به مراجعان و ارتباط با برخی از مراجع بزرگ نجف مانند آیتالله سیدمحسن حکیم برعهده او بود. وی در 21 خرداد 1348 به اتهام داشتن ارتباط با آیتالله حکیم، توسط رژیم عراق دستگیر شد و حسن البکر، رئیسجمهور وقت عراق، به او درباره فعالیتهای سیاسیاش هشدار داد.
مصطفی خمینی علاوه بر فعالیت در عرصه سیاسی، در عرصه علم نیز تلاش فراوانی میکرد. وی به محض ورود به نجف، در حوزه علمیه آن شهر به تدریس درس خارج اصول پرداخت و آن را نزدیک ده سال ادامه داد. او در کنار تدریس، به تحقیق و تألیف نیز میپرداخت. از این استاد بزرگ تألیفاتی چون القواعد الحکمیه و القواعد الرجالیه و القواعد الاصولیه و کتاب اجاره و کتاب البیع در سه جلد و کتاب فقه در دو جلد و نیز تفسیر قرآن به یادگار مانده است.
سیدمصطفی خمینی در اول آبان 1356 به طرز مشکوکی در نجف درگذشت و مرگ وی در هالهای از ابهام باقی ماند. ظاهراً قرار بود دو نفر به دیدن وی بیایند اما کسی از آمدن آنها خبردار نشد. روز بعد، خادمه منزل با پیکر بیجان سیدمصطفی روبهرو گردید. همسر سیدمصطفی، معصومه حائری یزدی، با حضور بر بالین وی متوجه لکههای بنفش در دستها و سینه سیدمصطفی شد. او را بلافاصله به بیمارستان رساندند و عدهای از نزدیکانش معتقد به مسمومیت او بودند و خواستار کالبد شکافی شدند اما حضرت امام اجازه این کار را ندادند و فرمودند: «او دیگر برای من مصطفی نمیشود، کالبدشکافی لازم نیست.»
یاران و شاگردان سیدمصطفی، جنازه وی را به کربلا بردند و پس از غسل با آب فرات و طواف در حرم حضرت سیدالشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) دوباره به نجف بازگرداندند. روز بعد، جنازه وی از مسجد بهبهانی تشییع و در ایوان طلای حرم حضرت علی(ع)، در مقبره کمپانی به خاک سپرده شد.
با پخش خبر فوت سیدمصطفی، حوزههای علمیه نجف، قم و تهران تعطیل شد و علما و روحانیون و عموم مردم ایران با برگزاری مجالس ختم با شکوهی یاد او را گرامی داشتند. درگذشت سیدمصطفی بازتاب گستردهای در ایران یافت و پس از قیام 1342 ش بار دیگر انقلاب را وارد مرحله تازهای کرد.
مجالس ختم سیدمصطفی در ایران فرصت مناسبی پدید آورد تا فضای خفقان حاکم بر جامعه بشکند و در سراسر ایران جو انقلابی حاکم گردد. پرویز ثابتی، از مسئولان بلند پایه ساواک، فوت سیدمصطفی و برگزاری مجالس ختم او را چنین تحلیل کرد: «فوت مصطفی خمینی پسر روحالله خمینی در عراق به علت سکته قلبی ... مستمسک جدیدی به دست روحانیون افراطی و هواداران آنها داد تا مجدداً زمینه تحریک متعصّبین مذهبی را فراهم نمایند... به مناسبت فوت یاد شده مجالس متعددی در تهران و دیگر شهرهای کشور برگزار گردید و روحانیون افراطی فرصتی یافتند تا از متوفی و پدرش تجلیل نمایند...» تحلیل ثابتی گویای آن است که درگذشت سیدمصطفی به روند حرکت نهضت اسلامی شتاب بخشیده است.
به هر حال، سلسله حوادثی که پس از اول آبان 1356 در ایران روی داد مبدأ تحول بزرگ و بینظیری در تاریخ کشور شد و در تداوم آن، قیام 19 دی قم و مراسم چهلمهای گوناگون در سراسر ایران پدید آمد به گونهای که روزنامه لوموند در این باره نوشت: «مرگ پسر [خمینی] دلیلی برای شورشهای متوالی شده است که هر چهل روز یک بار ایران را به لرزه درمیآورد.» امام در مرگ پسرشان فرمودند: «مصطفی امید آینده اسلام بود.»
تعداد بازدید: 877