26 آذر 1396
چارلز کرزمن
ترجمه: عادله حاجیمیرزایی
مقدمه مترجم:
چارلز کزرمن در این مقاله درباره شناخت منابع و نیروهای موجود در زمان انقلاب اسلامی سال 1979 ایران (روحانیون، دانشجویان...) توضیحاتی ارائه کرده است وسپس به نقش شبکه مساجد در آن دوران پرداخته است. باید به این نکته اشاره کردکه این مقاله صرفاً دیدگاه نویسنده است و با نگرش و اعتقادات مردم ایران و روحانیون پیشگام متفاوت بوده، ولی از آنجا که این نویسنده دارای مطالعات بسیاری در زمینه انقلاب ایران است، شاید مطالعه این مقاله موجب شناخت و آگاهی بیشتری نسبت به مطالعات انجام شده در خارج از کشور درباره انقلاب ایران شود. هرچند لازم است که برای استفاده از نکات و مطالب ارائه شده در این مقاله بررسیهای بیشتری انجام شود.
چکیده:
باید به این نکته اشاره کرد که «شبکه مساجد» در واقع منبعی قدرتمند برای انقلاب در ایران نبودند. پیش از جنبش انقلابی 1979-1977، مساجد تحت نفوذ نیروهای امنیتی شاه قرار داشتند و یا توسط این نیروها سرکوب میشدند، این شبکه تا حد زیادی توسط روحانیون غیرانقلابی اداره میشد. شبکه مساجد به عنوان یک نیروی بالقوه باقی ماند و به صورت بالفعل درنیامد تا اینکه تحت فرماندهی موفق اقلیت مبارز روحانیون مسلمان شیعه قرار گرفت. در این مقاله، این روند به صورت مستند مورد بررسی قرار گرفته و به این نکته تأکید شده که ارزش نیروها را باید به صورت متغیر تلقی کرد و نه ثابت.
نظریه بسیج منابع، منابع را منابعی ایستا تلقی میکند. در متن کلاسیک «از بسیج تا انقلاب» (1978) نوشته چارلز تیلی چنین عنوان شده که بسیج را میتوان به عنوان فرایندی دانست که یک گروه، کنترل جمعی را به جای منابع تک تک اعضای آن (یا دیگران) به دست میگیرد. به صورت زیر:
کمیت کل منابع تحت کنترل Í احتمال توزیع = بسیج (ص 84)
بنابراین مسئله اصلی این است که هر منبع در صورتی مورد ارزیابی قرار میگیرد که «1- ارزش منبع ظاهراً، زمانی است که تحت کنترل گروه است و 2- این احتمال باشد تا در صورتی که به آن نیرو نیاز بود در اختیار گروه قرار گیرد.» (ص 78)
این مقاله در مقابل نشان میدهد که ارزش یک منبع بسیار متغیر است. به طور مثال، یک بطری یا یک خانه شاید به تنهایی برای یک جنبش اعتراضی مفید نباشند. در صورتی که به کوکتل مولوتف یا خانه امن تبدیل شوند به عاملی مفید تبدیل میشوند. مثال دیگر سازمان جنبش است که میتواند موجب تقویت جنبش اعتراضی، سرکوب آن و یا هر دو شود. ایدئولوژی، همبستگی و پول، همه نوعی از منابع هستند که در مرحلهای مفید و در مرحله دیگر بیفایده و در دیگر مراحل زیانبار خواهند بود.
بنابراین بسیج فقط استفاده از منابع نیست بلکه ارزیابی مجدد منابع است. این تغییر رویکرد است از آنچه که شما میخواهید به آنچه که نیاز دارید. به طور استعاری؛ بسیج جمعآوری طلا نیست، بلکه این است که کاه را به طلا تبدیل کنیم. برای اینکه کاه را از طلا بشناسیم، من از اصطلاح «منابع بالقوه» و «منابع بالفعل» استفاده میکنم. بسیج فرایند تبدیل یکی به دیگری است.
سنت بسیج - منابع باعث شده تا بیشتر به این موضوع توجه شود. فریمن (1983، ص 9) و مکآدام (1982، ص 149) درباره همکاری نیروهای بالقوه بحث کردند. گامسون (1968، فصل 5) مفهوم قدرت را برای بسیاری از اصطلاحات مشابه ارائه کرده است. نتیجه تحلیل تیلی (1978) درباره انواع اعتراض، به نتیجهای مشابه رسید: ظهور شکلهای جدیدی از اعتراضها، منابعی را ورای فعالیتهایی ایجاد کرد که پیش از این به عنوان منابع شناخته نمیشدند.
شایسته است تا به این جریان پنهانی در نظریه بسیج- منابع توجه بیشتر و هماهنگتری شود، چرا که مفهوم منابع بالقوه، نظریه جنبش اجتماعی را تحت تاثیر قرار داده است. این نظریه بر تفکر ما، درباره گروههایی که به طور مناسب برای ادامه جنبش اعتراضی سازماندهی شدند و چه آنها که سازماندهی خوبی نداشتند، تاثیر گذاشت. چنانچه منابع قبل از تبدیل یا استفاده از آنها قابل رؤیت نباشند، احتمالاً پیشبینی جنبشهای موفق غیرممکن خواهد بود. نباید از چنین شرایطی ترسید، بلکه باید از آن استقبال کرد. این تفکر احتمال نظری برای اقدامات اعتراضی موفقیتآمیز را برای افرادی میکند که پیش از این و از نظر معیارهای سنتی، منبعی غنی شناخته نمیشدند. علاوه بر این، این تفکر به ما یادآوری میکند که نتایج اعتراض همیشه از پیش تعیین شده نیستند.
به عقیده من، انقلاب ایران فقط تبدیل چنین منابع بالقوهای بود. از طریق فرایند اعتراض، یک کادر کوچک توانست سازمان بزرگ و تا حدودی متعصب را تحت کنترل گیرد و آن را تبدیل به منبعی قوی برای انقلاب کند. این پس از یک شروع تا حدودی ضعیف بود که توسط نیروهای امنیتی دولت سرکوب شد و رهبر محجوب آن بازداشت شد.
متن کامل مقاله را در پیوست این متن بخوانید.
تعداد بازدید: 3028