انقلاب اسلامی :: هفده شهریور

هفده شهریور

21 شهریور 1398

تقی پورنامداریان

وقتی نسیم

از لابه‌لای جنگل برگ چنارها

بر بالهای مویه گذر می‌کرد،

دلخون و سوکوار،

دیدم هزار پنجه خونین به خاک ریخت.

در صبح سرخ هفده شهریور

ـ روزی که آفتاب

از غرب جسمهای شهیدان طلوع کرد –

چه مشتهای زنده، مصمم،‌ سبز

کز یورش گلوله پریشان گشت!

£

آن عاشقان شرزه که امروز

میدان ژاله را

با دشتهای لاله بدل کردند،

یا رب کدام باده چشیدند کانچنان

در جوی خون وضوی سفر کردند؟!

دریادلان عاشق بی‌باک

که در نماز عشق

تن را قبا ز اطلس خون کردند،

یا رب کدام باده چشیدند کانچنان

در محشر قیامت خونین گلوله را

سیما و مشت و سینه سپر کردند؟!

£

در نیمروز داغ

از لاله‌زار خون شهیدان

بخار می‌خیزد

عطر نجیب خون

چون در مشام شهر

می‌آویزد،

هرجا که خفته‌ایست

از خواب دور و دیر

می‌انگیزد.

شهر به خون نشسته بیدار

در سوک و در سکوت موقت غریو را

ره بر گذار حنجره می‌بندد

و با دل شکسته ولی مغرور

بر جای نان و آب

چون شیر زخم خورده مجروح

خشم می‌خورد

و خنجر برنده کین و لجاج را

پوشیده از دو دیده حجّاج،

آب می‌دهد.

£

از خون عاشقان

سنگین و خون چکان

شب، این پلاس‌پاره خون‌آمیز!

و بر کرانه‌های سیه‌فام این پلاس

انبوه قطره‌های شفق رنگ

واژونه‌ لاله‌های شب‌آویز.

£

می‌پرسم ای عزیز!

آن سوی این شفق

آیا سپیدجامه صبح است منتظر،

یا شب پلاس‌پاره خود را باز

ترمیم می‌کند؟

و در مه معلق سرخ بخار خون

ارواح واصلان

فریاد می‌زنند:

شب را ز خون خویش

خونبارتر کنید

گرانبارتر کنید!    

 

منبع: ‌پورنامداریان، تقی. رهروان بی‌برگ: مجموعه شعر 1345-1381. تهران: سخن، 1382، صص 109 – 112.

 



 
تعداد بازدید: 912


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: