17 بهمن 1398
فاطمه راکعی
به شهر شبزدگان همچو آرزویی دور
امام آینهها از کرانه نور
رسید عاصی و عاشق، پر از عطوفت و خشم
چو روح صاعقه از اوج قلههای غرور
ستارهها همه فریادِ نور سردادند
غریو شوق برآمد ز چشمههای بلور
خوشا به آینههایی که عاشقانه شکست
غرور کاذبشان زان همه تجلی و نور
به چشمخانه او ازدحام آینههاست
چو خیل ذره که دارد در آفتاب حضور
بگو چه کرد قیامت به برکههای خموش؟
بگو چه گفت نگاهت به صخرههای صبور؟
کزآن به همهمه برخاست موجهای قیام
وزین به غلغله جوشید چشمههای شعور
تو آرزوی محالی که ممکن آمده است
مگر تو روح خدایی که کرده است ظهور
تو را امامت آینهها مبارک باد
گزند زنگی و زنگار از حریم تو دور...
منبع: رسول صبح (اشعار شاعران معاصر به مناسبت دوازدهم بهمن 1357)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1378، چ سوم، صص 127 و 128.
تعداد بازدید: 1184