27 اسفند 1401
احمد ساجدی
نعمتالله نصیری از بدنامترین رؤسای ساواک بود. او که در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نقش داشت، پس از کودتا سرتیپ شد، در ۱۳۳۷ به سرلشکری رسید و در ۱۳۳۹ ریاست شهربانی را عهدهدار گردید. نصیری به هنگام قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ علاوه بر ریاست شهربانی، فرماندار نظامی تهران و حومه نیز بود. پس از ترور حسنعلی منصور در بهمن ۱۳۴۳ و برکناری حسن پاکروان، جایگزین وی در ساواک شد و این سمت را تا سقوط رژیم سلطنتی حفظ کرد.
نصیری در سالهای ریاست بر ساواک، اختناق شدیدی بر کشور مسلط کرد، تمامی ارگانها و وزارتخانهها و شئون زندگی مردم را تحت نظارت ساواک درآورد، و ارتباط ساواک با سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی «موساد» و «سیا» را افزایش داد. او وحشیانهترین شکنجهها را تحت آموزش مستشاران اطلاعاتی و نظامی آمریکا و اسرائیل، در ساواک معمول کرد و به هیچکس جز شاه پاسخگو نبود.
نصیری پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دستگیر و در دادگاه محاکمه و به اعدام محکوم شد و حکم صادره در مورد وی در ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ اجرا شد.
در بیشتر اسناد لانه جاسوسی نام نعمتالله نصیری، چه از قول مردم، چه از زبان رجال حکومتی یا حتی در روایت «گزارشگر سفارت آمریکا» با بدگویی یاد شده است.
یکی از سندهای لانه جاسوسی از نعمتالله نصیری به عنوان افسری بیرحم، بیفکر، حامی قساوت و خشونت و وفادار به شاه یاد کرده است. در سند زندگینامه نصیری با طبقهبندی «خیلی محرمانه» چنین میخوانیم:
«رئیس سابق شهربانى کشور بهعنوان افسرى بىرحم و کارا، ولى بدون فکر که وفادار و فداکار نسبت به شاه است، مشهور مىباشد. او کشش و تمایل براى راهحل نهایى دارد که او را به سمت حمایت از خشونت و قساوت بهعنوان عامل جلوگیرىکننده در موارد مربوط به امنیت داخلى سوق مىدهد. شاه به نصیرى بیش از هر شخص دیگرى اعتماد دارد.»[1]
سند دیگری در همین رابطه تصریح دارد که: «مردم ایران دید خوبی نسبت به نصیری ندارند زیرا یکی از خدمتگزاران شاه محسوب میشود. او بیش از حد بدنام است.»[2]
در یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی آمریکا با طبقهبندی «خیلی محرمانه» که از «دفتر وابسته دفاعی آمریکا در تهران» به «سرفرماندهی کل نیروهای آمریکایی در اروپا و اقیانوس آرام» ارسال شده، نعمتالله نصیری متهم به فساد، صدور دستور شکنجه در خلال ریاست بر ساواک، و مسئول گسترش نارضایتی عمومی بهطور وسیع خوانده شده است.[3] در همین سند میخوانیم که «نصیری در یک رسوایی مهم با میلیاردر معروف هژبر یزدانی دست داشته است. وی به هژبر یزدانی ۷۳۴ میلیون دلار وام با بهره ۳ درصد پرداخت کرده در حالی که بسیاری از اینگونه اتهامات، ربطی به مسئولیت ارتشی نصیری نداشته است.»[4] این سند تصریح دارد که «نصیری از موقعیت خود به عنوان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور سوءاستفاده کرده و بودجه دولت را عملاً در راههای غیر مناسب خرج کرده است.»[5]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی، نصیری به عنوان فردی معرفی شده که همراه با امیرعباس هویدا و اسدالله علم حصاری به دور شاه کشیده و ارتباط او را با جامعه قطع کرده بودند. این سند در ۲۵ اکتبر ۱۹۷۸ (۳ آبان ۱۳۵۷) توسط سولیوان سفیر آمریکا در تهران نوشته شده است. در این سند با عنوان «سیاستهای سنتی ایران، علاجی برای آینده» آمده است: «سناتوری با روابط طولانی سیاسی در تهران که پس از سالها فعالیت سیاسی بازنشست شده، نصیری، هویدا و علم را به خاطر حصارکشی به دور شاه و قطع ارتباطش با جامعه سرزنش کرده است.»[6]
یک سند لانه جاسوسی نعمتالله نصیری را به موارد متعدد دزدی متهم کرده است. این سند که تاریخ ۱۵ می ۱۹۷۸ (۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۷) و طبقهبندی «خیلی محرمانه» دارد، گزارش جلسهای است که با حضور کنسول و مترجم سفارت آمریکا در منزل «هدایتالله اسلامینیا» نماینده سابق مجلس شورای ملی تشکیل شده بود. در این سند آمده است: «اسلامینیا اختلاسهای شخصی نصیری را مورد حمله قرار داده و گفته است که دلایلی در دست دارد که نصیری مقادیر زیادی پول از ساواک دزدیده است. در این رابطه یادداشتی برای شاه را به هویدا داده بود که در آن چندین نقل و انتقال مالی لیست شده بود. یکی ۷۰ میلیون تومان، دیگری ۶۰ میلیون تومان و مبالغ زیاد دیگری را نیز شامل میشد.»[7]
در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ 22 ژوئیه 1976 (31 تیر 1355) تحتِ عنوان «جزئیات بیشتری راجع به ساواک»، چنین میخوانیم: «نعمتالله نصیری رئیس ساواک گرچه عنوان معاون نخستوزیر را دارد ولی مستقیماً به شاه گزارش میدهد... او برای پروژههایی که شاه بدهد بودجه نامحدودی دارد... نصیری از معدود افرادی است که به شاه دسترسی فوری دارد و دارای نفوذ زیادی در بیشتر تصمیمگیریهاست.»[8]
در سندی دیگر، سازمان سیا نعمتالله نصیری را از افراد «حلقه داخلی شاه» نامیده است. طبق این سند، «حلقه داخلی شاه را کسانی تشکیل میدهند که بیشترین نفوذ را بر او دارند و وفاداری کامل خود را به شاه ابراز میدارند - هرچند این کار به خاطر حفظ منافعشان باشد - و هرلحظه شاه به آنها نیاز داشت در کنارش باشند.»[9]
در سند دیگری، نام نصیری در فهرست 15 نفری قرار دارد که در بیشتر تصمیمگیریهای مملکتی مشاور نزدیک شاه هستند.[10]
در یک سند لانه جاسوسی به تاریخ 24 بهمن 1357(دو روز پس از پیروزی انقلاب)، که توسط سولیوان تهیه شده، به عکسالعمل مردم پس از رؤیت نصیری به هنگام بازداشت اشاره شده است. در این سند با عنوان «وضعیت امنیتی سیاسی ایران - 13 فوریه» میخوانیم: «ارتشبد نصیری، هویدا نخستوزیر، نیکپی شهردار تهران و شهردار یکی دیگر از مناطق تهران در بازداشت به سر میبرند. نصیری کتک زیادی خورده بود. وی میگوید وقتی که او را سوار خودرو میکردند تا به زندان منتقل کنند، مردم به جانش افتاده بودند.»[11]
یکی از اسناد ساواک به تاریخ ۲۳ مهر ۱۹۷۸ (۲ خرداد ۱۳۵۷) با عنوان «سیاست داخلی و مذهب» مینویسد: «نصیری رئیس ساواک گفت که به نظر او تمام بازار در سراسر کشور باید بسته شود و آنهایی که شلوغ کاری میکنند باید به رگبار بسته شوند. ولی ژنرال فردوست رئیس بازرسی شاهنشاهی میگوید ارتش امتناع خواهد کرد از تیراندازی به مردم، و بهتر است که از ارتش فقط در موارد اضطراری علیه تظاهرکنندگان استفاده شود.»[12]
یک سند لانه جاسوسی به نقل از «پرویز رائین» که به عنوان «گزارشگر مورد اعتماد سفارت» معرفی شده، ضمن اشاره به فساد گسترده در کشور مینویسد: «مقامات بالای ساواک از جمله ژنرال نصیری باید بازنشسته شوند. این اشخاص در ساواک کفایت خود را از دست داده و ایران را بدنام کرده و سبب بدبختی بسیاری از مردم شدهاند.»[13]
در یک سند لانه جاسوسی با طبقهبندی «خیلی محرمانه» و تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۷۸ (8 آذر ۱۳۵۷) که توسط سولیوان نوشته شده، نام نعمتالله نصیری در میان فهرست ۱۲۰ نفری قرار دارد که میلیونها دلار ارز از کشور خارج کرده و به حسابهای خود در بانکهای سوئیس، فرانسه و آمریکا واریز کردهاند. نام این افراد از سوی «انجمن کارمندان بانک مرکزی ایران» اعلام شده است.[14]
روز ۱۵ آبان ۱۳۵۷ عدهای از بلندپایگان و مقامات عالیرتبه حکومت شاه که عهدهدار مشاغل مهم بودند در حرکتی نمایشی و با هدف فرونشاندن خشم مردم توسط دولت ازهاری بازداشت شدند. یک روز پیش از این(14 آبان) خروج نعمتالله نصیری رئیس ساواک و پرویز ثابتی معاون نصیری و رئیس اداره سوم ساواک از کشور ممنوع شده بود و طبق یکی از اسناد لانه جاسوسی آمریکا که تاریخ ۵ نوامبر ۱۹۷۸ (۱۴ آبان ۱۳۵۷) را دارد، «آنها تا هنگام پاسخ به اتهاماتشان در رابطه با تصدی طولانیشان در ساواک نمیتوانند از کشور خارج شوند و مقامات قضایی پاسپورت آنها را نیز توقیف کردهاند.»[15]
نصیری ظاهراً قبل از ممنوعالخروج شدن قصد فرار به آمریکا داشته است. این تصمیم پس از بازگردانده شدن وی از پاکستان اتخاذ شده بود. یک سند لانه با طبقهبندی «خیلی محرمانه» به تاریخ 22 مهر (یک هفته پس از بازگشت نصیری به تهران) از قول منابع سفارت آمریکا حاکی است: «تیمسار نصیری مایل است به ایالات متحده سفر نماید. ولی اطلاع رسمی از این سفر تاکنون به این اداره نرسیده و اطلاعات دریافتی متعاقباً گزارش خواهند شد.[16]
در دو مورد از اسناد لانه جاسوسی از به آتش کشیده شدن منزل مسکونی نعمتالله نصیری توسط مردم خشمگین سخن به میان آمده است. یکی سند شماره ۲۳ مورخ ۳ فوریه ۱۹۷۹ (۱۴ بهمن ۱۳۵۷)، طی عنوان «گزارش سیاسی - امنیتی ۳ فوریه» به نقل از روزنامهها، و دیگری سند شماره ۲۴ با همان تاریخ، طی عنوان «گزارش وضعیت ایران – 3 فوریه 79»، به نقل از گزارشگر سفارت آمریکا [17]
پینوشتها:
[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب هشتم، زندگینامه جمعی از رجال پهلوی، نعمتالله نصیری، ص 749.
[2]. همان، کتاب هشتم، زندگینامه جمعی از رجال پهلوی، ص 750.
[3]. همان، کتاب نهم، سند شماره ۹۰ ص ۱۸۶.
[4]. همان، همان سند، بند «ه» و «و».
[5]. همان سند، بند «ز».
[6]. همان، کتاب اول، چاپ جدید جلدهای اول تا دوازدهم، ص ۸۴۰ ، سند شماره ۶۸.
[7]. همان، کتاب سوم، چاپ جدید جلدهای بیستوسوم تا سیویکم، سند شماره ۹ ص ۲۰۹.
[8]. همان، کتاب اول، چاپ جدید جلدهای اول تا دوازدهم، بخش سیاسی استمپل، ص 274.
[9]. همان، جلد اول، کتاب «نخبگان و تقسیم قدرت در ایران»، سازمان مرکزی اطلاعات جاسوسی، نویسنده: «ارنست. آر. اونی.»، فوریه 1976، مبحث «پادشاه، دودمان او و دربار»، ص ۲۴۹ – 250.
[10]. همان، کتاب اول، ص 274.
[11]. همان، کتاب دهم، روزشمار انقلاب اسلامی، 19 دی 1356 تا 13 آبان 1358، ص 101.
[12]. همان، کتاب سوم، چاپ جدید جلدهای بیستوسوم تا سیویکم، سند شماره ۱۰، ص ۲۱۲.
[13]. همان، کتاب اول، چاپ جدید جلدهای اول تا دوازدهم، سند شماره ۱۱، ص 699.
[14]. همان، کتاب نهم، صفحات ۳۷۹ - ۳۸۱.
[15]. همان، جلد نهم، گزارش محرمانه سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه آن کشور، سند شماره ۱۲۶، ص ۲۷۷.
[16]. همان، کتاب نهم، سند شماره 97، ص 203.
[17]. همان، کتاب دهم، روزشمار انقلاب اسلامی ص ۲۸ – ۲۹.
تعداد بازدید: 367