انقلاب اسلامی :: خاطره‌ای از راهپیمایی 14 آذر 1357 در شهر مشهد

خاطره‌ای از راهپیمایی 14 آذر 1357 در شهر مشهد

29 فروردین 1402

در راهپیمایی 14 آذر 57 از حرم می‌آمدم بیرون. از بست پایین خیابان وارد حرم شدم که بیایم سمت چهارراه شهدا. از داخل صحن صدای شعار می‌آمد. قاطی جمعیت شدم. جمعیت به طرف چهارراه شهدا می‌رفت. هر چه به چهارراه شهدا نزدیک‌تر می‌شدیم، ازدحام بیشتر می‌شد. از پیاده‌رو و مغازه‌ها به تظاهرات ملحق می‌شدند. شعارهایش یادم می‌آید: «نصرُ مِن‌الله و فَتحٌ قَریب / شاه نشسته به جای یزید» یا تند می‌گفتند: «الله، الله، روح‌الله.» خیلی حماسی پاها را می‌کوبیدیم به زمین. سر چهارراه شهدا دیدیم ارتشی‌های مسلح راه را بسته‌اند. برای اولین‌بار گاز اشک‌آور را آنجا دیدم که پرت می‌کردند داخل جمعیت. من رفتم توی یک مغازه پارچه‌فروشی. جمعیت که رفتند داخل، درِ کشویی مغازه را کشید پایین که گاز نیاید. آنچا چند نفر سیگار روشن کردند. می‌گفتند سیگار گاز را خنثی می‌کند. از مغازه که آمدیم بیرون، دیدم جنازه‌ای روی دست‌هاست. شهید حنایی بود و نصف سرش با گلوله ژ3 رفته بود. خون از سرش می‌ریخت روی جمعیت. اولین‌بار بود چنین صحنه‌ای را می‌دیدم، از یک طرف شهادت در راه خدا قداستی برایم داشت و از طرف دیگر ناراحت و عصبی شده بودم. خون جلوی چشمم را گرفته بود. جنازه را بردیم خانه آیت‌الله شیرازی. آنجا شعار دادیم و جمعیت همین‌طور زیادتر می‌شد. بعد بردیم به خانه آقای قمی.

 

منبع: انقلاب نقش‌ها، خاطرات شفاهی محمد ملتجی، تدوین مرتضی انصاری‌زاده، تحقیق حسن سلطانی، مرتضی انصاری‌زاده، قم، دفتر نشر معارف، 1396، ص 66.



 
تعداد بازدید: 182


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: