انقلاب اسلامی :: محمد درخشش

محمد درخشش

04 شهریور 1402

احمد ساجدی

محمد درخشش از دیپلمات‌های دوره پهلوی دوم بود. او قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی با حزب توده همکاری داشت، سپس به عنوان نماینده دوره هجدهم مجلس شورای ملی با قرارداد کنسرسیوم مخالفت کرد، اما در سال‌های پس از کودتا به تدریج متمایل به سیاست‌های حکومت پهلوی شد. وی در کابینه علی امینی وزیر فرهنگ و آموزش عالی شد ولی با روی کار آمدن کابینه اسدالله علم از فعالیت‌های دولتی کناره‌گیری کرد. فراز برجسته زندگی درخشش تشکیل «باشگاه مهرگان» بود که بعداً به «کانون معلمان» تغییر نام داد. وی که خود سال‌ها عهده‌دار سمت دبیری آموزش و پرورش بود این کانون را به مرکز تشکیلاتی معلمان کشور تبدیل کرد. این مرکز با هدایت درخشش، اعتصابات و تظاهرات گسترده معلمان سراسر کشور در اردیبهشت سال ۱۳۴۰ را به راه انداخت و همین رویداد زمینه سقوط دولت جعفر شریف‌ امامی و روی کار آمدن علی امینی را فراهم ساخت.

اسناد لانه جاسوسی ورود محمد درخشش به صحنه فعالیت‌های سیاسی را این‌گونه توضیح می‌دهد:

«محمد درخشش (متولد ۱۲۹۵ خورشیدی) در اوایل دهه ۱۳۲۰ با کریم سنجابی در تشکیل هسته «حزب ایران» همکاری کرد و سپس به حزب توده پیوست. وی با کمک کمیته‌های حزب توده انجمن معلمان را سازمان داد که اعضای آن در ابتدا اکثراً کمونیست بودند. اما بعداً از حزب توده فاصله گرفت و در سال 1333 به مجلس هجدهم راه یافت.»[1] فعالیت‌های درخشش در مجلس هجدهم و همکاری او با خلیل ملکی از اتحادیه سوسیالیست‌ها با مخالفت حزب توده همراه شد و این آغازگر همکاری آنان با ساواک بود. درخشش پیش از ورود به مجلس، به منوچهر اقبال (وزیر وقت دربار) گفته بود که قبلاً کمونیست بوده ولی حالا نیست. اقبال نیز شاه را در جریان گذاشته و شاه گفته بود که از ارتباطات کمونیستی درخشش مطلع است ولی می‌داند که او آن ارتباط‌ها را رها کرده و اکنون با سازمان اطلاعاتی ارتش کار می‌کند.»[2]

محمد درخشش سازمان‌دهنده اعتصابات گسترده معلمان سراسر کشور در اردیبهشت سال ۱۳۴۰ با هدف به سقوط کشاندن دولت جعفر شریف ‌امامی و به قدرت رساندن علی امینی بود.[3] او این کار را از طریق باشگاه مهرگان که خود آن را تأسیس کرده بود، انجام داد. در روز تظاهرات و اعتصاب معلمان ۹۰% معلمان تهران در مقابل باشگاه اجتماع کرده بودند[4] وی می‌گفت: «شریف ‌امامی شارلاتانی است که تا چند سال پیش هیچ چیز نداشت ولی اکنون به علت زرنگی و تجارت‌های مشکوک مرتبط با دربار یکی از ثروتمندترین افراد ایران شده است. وی حتی یک مهندس شرافتمند هم نیست.»[5]

درخشش سال‌ها پس از کناره‌گیری از فعالیت‌های دولتی «در ژانویه ۱۹۶۷ از طریق اسدالله علم وزیر دربار، نامه‌ای برای شاه نوشت و در آن از شاه تقاضای بخشش به خاطر اشتباهات گذشته خود کرد.»[6]

دیدگاه‌های محمد درخشش راجع به شاه، بختیار و انقلاب اسلامی نیز خواندنی است:

«او هرگز از شاه به عنوان دیکتاتور یاد نمی‌کند و می‌گوید: دیکتاتور، قاطع و دارای برنامه‌ریزی است ولی شاه فقط برای حفظ خود در قدرت مردمش را فریب می‌دهد. شاه علاقه‌ای به پیشرفت کشور به خصوص در توسعه نهادهای دموکراتیک ندارد ولی به جای آن، محرک اصلی وی خودخواهی و وسوسه باقی ماندن در قدرت است.»[7]

وقتی شاپور بختیار عهده‌دار تشکیل کابینه شد، درخشش گفت:

«شاه همیشه در تصمیم‌گیری‌ها عقب است. روی کار آوردن دولت بختیار، کاری بود که یک سال قبل باید می‌کرد. اکنون شاه باید برود تا از قدرت خمینی کاسته شود و اجازه داده شود که میانه‌روهای اصلی روی پای خود بایستند.»[8]

در عوض شاپور بختیار از محمد درخشش به عنوان «یک ایرانی فاسد، یک شارلاتان درس نخوانده و یک فرد بی‌مرام» یاد کرده است.[9]

«درخشش معتقد است که نهاد سلطنت (شاه) باید حفظ شود ولی اعلی‌حضرت باید یک پله پایین‌تر بیاید و از این پس سلطانی قانونی در چارچوب قانون اساسی باشد.»[10] طرفداران درخشش نیز می‌گویند که شاه باید سلطنت کند نه حکومت.[11]

از سوی دیگر «درخشش به وضوح به حرکت قدرت‌گیری خمینی بدبین است و می‌ترسد که دیکتاتوری مذهبی به وجود آید که در نتیجه کمونیست‌ها قدرت را به دست بگیرند.»[12]

روز 10 بهمن ۱۳۵۷ در شرایطی که شاپور بختیار کابینه را در اختیار داشت، ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در گزارشی راجع به دیدگاه محمد درخشش نسبت به انقلاب نوشت:

«هدف نهایی او برقراری جامعه‌ای خالی از عقاید خشک مذهبی است. ولی او به عنوان یک تاکتیک، هیچ راهی ندارد جز آنکه خود را با نیروهای خمینی هم پیمان و وفادار کند. پل ‌کانسر به او پیشنهاد کرده که به منظور راهنمایی بیشتر، مذاکرات نزدیکی با افراد میانه‌رو مذهبی مانند بازرگان داشته باشد و بازرگان می‌تواند بهترین رابط در جریان حرکت اصلی مذهبی باشد.»[13]

محمد درخشش در آستانه پیروزی انقلاب فعالیت سیاسی خود را محدود کرد و سپس از ایران خارج شد. او ابتدا در فرانسه و سپس در آمریکا اقامت گزید. درخشش در سال 1384 در مریلند درگذشت.

 «همسر او برای رادیو «صدای آمریکا» و همچنین کنسولگری انگلیس کار کرده است.»[14]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب هشتم، ص ۴۵۱ - ۴۵۲.

[2]. همان، کتاب هشتم ص ۴۹۱ (زندگی‌نامه جمعی از رجال پهلوی).

[3]. همان، ص ۴۵۱.

[4]. همان، ص 452 - ۴۵۳.

[5]. همان، ص ۴۷۹.

[6]. همان، ص ۵۱۷.

[7]. همان، ص ۴۶۲ (بند 5).

[8]. همان، کتاب سوم، ص 333 (سند شماره ۴۸).

[9]. همان، کتاب دوم، ص ۶۷۱، مبحث: «شاپور بختیار عضو شورای مرکزی جبهه ملی».

[10]. همان، کتاب هشتم، ص ۴۵۵.

[11]. همان، کتاب هشتم، ص ۴۸۹.

[12]. همان، کتاب سوم، ص ۴۰۸ (سند شماره ۴۳).

[13]. همان، کتاب اول، ص ۷۳، مبحث: «دیدگاه آمریکا در مورد میانه‌روها».

[14]. همان، کتاب هشتم، ص 302.



 
تعداد بازدید: 668


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: