انقلاب اسلامی :: کریم سنجابی

کریم سنجابی

28 آذر 1402

احمد ساجدی

کریم سنجابی سیاستمداری بود که هم قبل و هم بعد از انقلاب اسلامی عنوان وزارت یافت. در کابینه محمد مصدق هشت ماه وزیر فرهنگ بود و پس از انقلاب نیز دو ماه وزارت امور خارجه دولت موقت را عهده‌دار گردید. او در خلال انقلاب از طرفداران بقای رژیم سلطنتی و قانون اساسی آن بود و از این‌رو مورد توجه بنگاه‌های تبلیغاتی غرب که درصدد ایجاد شکاف میان رهبری انقلاب و مردم بودند، قرار گرفت. سنجابی در ۱۳۷۴ در ۹۱ سالگی در آمریکا درگذشت.

در میان اسناد لانه جاسوسی سندهای متعددی راجع به کریم سنجابی وجود دارد که اسناد مربوط به موضع وی نسبت به آمریکا، ارتباط وی با سازمان سیا و ساواک، نقش و جایگاه وی در جبهه ملی، و مجموعه اقدامات، مواضع و عملکرد وی در قبال تحولات انقلاب اسلامی، برجسته‌تر است.

سنجابی از رهبران جبهه ملی بود و در سال‌های حیات سیاسی خود برای حفظ این مجموعه و حتی از بین بردن بدگمانی محمدرضا پهلوی نسبت به آن تلاش فراوانی داشت. او در سال‌های دهه ۱۳۴۰ تلاش بسیاری ‌کرد تا رضایت شاه را نسبت به فعالیت‌های جبهه ملی به دست آورد. در مقطعی بعد از آنکه متوجه مخالفت شاه با شاپور بختیار شد تلاش کرد نقش بختیار را در داخل جبهه ملی کمرنگ سازد. یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۱۸ مهر ۱۳۴0 در این رابطه می‌نویسد:

«اعضای جبهه ملی از دشواری روابط بین بختیار و سنجابی آگاهند و احساس می‌کنند که این دشواری از آنجا سرچشمه می‌گیرد که سنجابی می‌خواهد بختیار را از صف مقدم فعالیت‌های عملی برکنار کند. زیرا از قرار معلوم بین بختیار و شاه کدورت‌هایی وجود دارد و شاه شخصاً مخالف بختیار است. سنجابی احساس می‌کند که اگر بختیار در کانون دید واقع نشود جبهه ملی از نظر شاه کمتر قابل ایراد خواهد بود.[1]

کریم سنجابی همواره از مدافعین رابطه با غرب به‌ویژه آمریکا بود. وی زمانی در دفاع از پیمان دوجانبه با آمریکا گفته بود:

«پیمان دوجانبه با ایالات متحده تضمین بیشتری را برای ایران علیه تجاوز شوروی می‌دهد و من جداً تمایل ندارم از این پیمان زمانی که نفعی از آن به دست می‌آورم صرف ‌نظر کنم. تنها زمانی می‌توانیم نسبت به شوروی اطمینان داشته باشیم که نسبت به ایالات متحده مطمئن باشیم. ایران به تنهایی نمی‌تواند در مقابل شوروی‌ها کاری از پیش ببرد. تنها از طریق حفظ روابط حسنه و شایسته با غرب و تنها با کمک و تفاهم غرب است که ما می‌توانیم روابط مطمئن با آنها داشته باشیم.»[2]

بر اساس اسناد لانه جاسوسی، سنجابی در سال‌های فعالیت خود با سازمان‌های ساواک و سیا نیز در ارتباط بود. در یک سند به تاریخ اول بهمن ۱۳۵۷ به نقل از بهرام چوبین (ازکارمندان عالی‌رتبه شرکت نفت) اینگونه به همکاری کریم سنجابی با ساواک اشاره شده است:

«حدود ۱۰ تا ۱۲ سال پیش سنجابی با ساواک در معرفی چپی‌های دانشگاه همکاری می‌کرد»[3]

در سند دیگر تصریح شده که «تیمسار ناصر مقدم رئیس ساواک از شاگردان سنجابی بوده است.»[4]

یکی از اسناد لانه جاسوسی از موافقت مشروط سازمان سیا با درخواست ملاقات کریم سنجابی گزارش کرده است. در این سند سری که تاریخ ۹ مرداد ۱۳۵۸ را دارد آمده است:

«ستاد مرکزی (سیا) علاقه‌مند به گفت‌وگو با کریم سنجابی است مشروط بر آنکه سنجابی پیشنهاد جداگانه برای ملاقات با اعضای شورای امنیت کاخ سفید را نداشته باشد. درباره هویت آن مأمور ستاد که در ملاقات شرکت خواهد کرد، بعداً اطلاع خواهیم داد. او عنوان پوششی خواهد داشت.»[5]

با این حال 10 روز بعد، سند دیگری به تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۵۸ از مخالفت سیا با قبول درخواست سنجابی سخن به میان آورده است. در این سند به نقل از «رئیس» آمده است:

با تلگرام مرجع الف در رابطه با مصلحت نبودن تأمین درخواست سنجابی توسط سیا موافقیم. پایگاه نباید خود را در مقام کمک به سنجابی در این مورد قرار دهد.»[6]

لازم به تذکر است هماهنگ‌کننده ارتباطات کریم سنجابی با سازمان سیا، فرزند وی بوده است:

«سام سنجابی در تماس با مأموران سیا در سانفرانسیسکو بوده است. از آنجا که فرزند کریم سنجابی بوده، سیا از وی به عنوان واسطه ارتباط با رهبری جبهه ملی استفاده می‌کرده است.»[7]

سنجابی در سال ۱۳۵۷ و در کشاکش انقلاب اسلامی پیشنهاداتی در مورد ضرورت قانونی کردن حزب توده مطرح کرده بود. اما بعداً اظهارات خود را تصحیح کرد. در سندی به تاریخ ۱۷ تیر ۱۳۵۷ در این رابطه آمده است:

«کریم سنجابی رهبر جبهه ملی گفت که با توجه به تجربه تلخی که در اوایل دهه ۱۳۳۰ از روابط جبهه ملی با حزب توده ناشی می‌شود، هرگونه اتحاد سیاسی با آن حزب غیر قابل تصور است. بیانات قبلی وی مبنی بر تقاضای قانونی کردن حزب توده نباید موجب سردرگمی شود و اینکه وی خواهان همکاری با حزب توده است. به نظر سنجابی حزب توده وابسته به یک قدرت خارجی است و این تقاضا فقط آزادی‌هایی را که دولت ایران باید بدهد منعکس می‌سازد.»[8]

سنجابی در بحبوحه انقلاب اسلامی و با استفاده از فضای انقلابی جامعه با انتشار اعلامیه‌ای «جبهه ملی» را که از زمان سقوط دولت مصدق متلاشی شده بود، احیا کرد. در یک سند لانه جاسوسی در این رابطه آمده است:

«در ۲۳ اوت ۱۹۷۸ (اول شهریور ۱۳۵۷) کریم سنجابی احیاء ائتلاف جبهه ملی دهه ۱۹۵۰ را با عنوان «جبهه ملی ایران» اعلام نمود. سنجابی جبهه ملی فعلی را به عنوان یک سازمان رسمی و نه یک حزب سیاسی رسمی توصیف کرد. بسیاری از اعضای جبهه ملی قدیمی پس از سقوط مصدق از کشور گریختند و به اروپا و آمریکا رفتند. سنجابی در اعلامیه اوت ۱۹۷۸ خود به تندی به شاه حمله نمود و برنامه اعطای آزادی‌های سیاسی او را یک ریاکاری خواند.»[9]

سنجابی در ۲۰ آبان ۱۳۵۷ توسط مأموران شاه دستگیر و به زندان نظامی پادگان جمشیدیه منتقل شد.[10] وی همراه با داریوش فروهر و دیگر رهبران جبهه ملی برای برگزاری یک مصاحبه مطبوعاتی با هدف دعوت از مردم برای ادامه اعتصابات و برگزاری رفراندوم ملی با هدف تعیین ماهیت حکومت آینده آماده می‌شدند.[11] با این حال سنجابی و فروهر روز ۱۵ آذر آزاد شدند.[12]

در دی ۱۳۵۷ کابینه شاپور بختیار شکل گرفت. در شرایطی که امام خمینی از ابتدا برای وی و کابینه‌اش هیچ‌گونه مشروعیتی قائل نبودند، کریم سنجابی ابتدا تلاش داشت تا با مطرح کردن شرایطی موضع قاطع امام را تضعیف کند. طبق یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۲۴ دی ۱۳۵۷ (دو هفته پس از به قدرت رسیدن بختیار) سنجابی به کنسول سیاسی آمریکا اظهار داشت:

«اگر بختیار بتواند تشنج خیابان‌ها را پایین بیاورد، اعتصاب‌کنندگان را به سرکار بازگرداند و دانشگاه‌ها را باز کند، مخالفین می‌توانند به او زمانی را که نیاز دارد بدهند.»[13]

شاپور بختیار کمی بعد به اصرار کریم سنجابی از تشکیلات جبهه ملی اخراج شد:

«او (سنجابی) با بختیار تماس گرفت و بختیار از پس گرفتن حرف خود امتناع ورزید. شورای اداره‌کننده جبهه ملی نیز جلسه‌ای تشکیل داد و بختیار را از حزب ایران (وابسته به جبهه ملی) اخراج نمود.»[14]

با وجود این تمام رهبران جبهه ملی به استثناء سنجابی و چهار یا پنج نفر از دوستان نزدیکش امتناع سنجابی از حمایت بختیار را ناشی از حسادت وی می‌دانند که چرا بختیار به جای او نخست‌وزیر شد.[15] این در حالی است که روز ۲۳ آذر ۱۳۵۷ شاه با کریم سنجابی ملاقات کرده و از وی خواسته بود مسئولیت نخست‌وزیری را بر عهده بگیرد.[16] اما سنجابی این پیشنهاد را نپذیرفت و البته سولیوان سفیر آمریکا می‌گوید بعداً شاه اصل این ملاقات را انکار کرده بود.[17]

در زمینه تشکیل شورای انقلاب و بازگشت امام خمینی به ایران، کریم سنجابی کاملاً شبیه شاپور بختیار فکر می‌کرد. یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۳ بهمن ۱۳۵۷ (۱۱ روز پس از تشکیل شورای انقلاب و 9 روز قبل از بازگشت امام به ایران) می‌نویسد:

«سنجابی گفت با توجه به بازگشت آیت‌الله خمینی به ایران در جمعه آینده، او در مورد وضعیت مملکت نگران است. او به خمینی توصیه کرده که فعلاً به ایران برنگردد و بگذارد اوضاع بهتر شود... سنجابی یک هفته قبل پیامی برای خمینی فرستاد مبنی بر اینکه به وجود آوردن شورای انقلاب اشتباه است، زیرا تمام تغییرات باید در چارچوب قانون اساسی که کافی بر این امر است انجام شود.»[18]

سنجابی ۳ هفته قبل از پیروزی انقلاب در مورد قانون اساسی قبل از انقلاب و ادامه حاکمیت خاندان پهلوی گفته بود:

«قانون اساسی فعلی برای ایران خیلی مناسب است. ولی مردم ایران دیگر تمایلی به استفاده از خود شاه، برادران، خواهران، خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌هایش، دایی‌ها و عموهایش ندارند... ولیعهد هنوز یک خردسال است ولی بازگشت او به عنوان یک شاه، مطابق با قانون اساسی است.»[19]

او حتی در جایی از رضاشاه نیز تجلیل کرده بود:

«کلید آینده سیاسی ایران در دست شاه است؛ کسی که تمام قدرت را در اختیار دارد. اما متأسفانه او مثل پدرش شجاع و باهوش نیست. با وجودی که شاه قبلی دیکتاتور و آزمند بود، ولی یک ملی‌گرا و میهن‌پرست واقعی بود. پسرش این خصوصیات را ندارد. در عوض از همه‌کس می‌ترسد. از قوام‌السلطنه و رزم‌آرا هم می‌ترسید. زیرا آنها قدرتمند بودند. او حتی از دکتر علی امینی هم می‌ترسید. از هر کسی که تهدیدی برای روش حکومت نادرست و پر دسیسه او باشد، می‌ترسد.»[20]

در یک سند دیگر، سنجابی از نظام جمهوری اسلامی مورد نظر امام خمینی بدگویی می‌کند:

« او (سنجابی) امیدوار است که خمینی متقاعد شود که کوتاه بیاید. چون جمهوری که او می‌گوید سرانجام ختم به خونریزی خواهد شد. سنجابی می‌گوید همین قانون اساسی که هست برای ایران کافی است. سلطنت در چارچوب قانون اساسی. سنجابی معتقد است که خمینی در حمله به سلطنت خیلی تند می‌رود.»[21]

سنجابی در جای دیگری گفته بود:

«تا آنجایی که به جبهه ملی و خود او مربوط می‌شود وی همیشه طرفدار عقیده مصدق بوده که یک رژیم سلطنتی از نظر زمینه جغرافیایی و تاریخی برای ایران مناسب‌تر از یک جمهوری است»[22]

وی در سندی، در دفاع از رژیم سلطنتی، به حکومت سلطنتی انگلیس اشاره کرده بود:

«دکتر سنجابی گفت: جبهه ملی یک سلطنت مبتنی بر قانون اساسی را می‌خواهد که در آن شاه سلطنت کند نه حکومت. وی به عنوان مثال انگلستان، سوئیس و دانمارک را ذکر کرد.»[23]

و در جای دیگری گفته بود:

«با وجود اینکه جبهه ملی با بریتانیای کبیر قدری اختلافات سیاسی دارد، ولی هیچ دعوایی با مردم انگلیس و به خصوص ملکه آن که از همان نوع پادشاهی برخوردارند که مردم ایران آرزوی آن را دارند، ندارد.»[24]

او حتی گفته بود: «اعتراضی به ادامه سلطنت در صورت قانونی بودن ندارد.»[25]

سنجابی در نهم آبان ۱۳۵۷ در پاریس با امام خمینی ملاقات کرد تا اگر بتواند مواضع ایشان را تعدیل کند:

«خمینی در ابتدا به ملاقات با سنجابی تن نمی‌داد لیکن در نهایت راضی به انجام این کار شد.»[26]

یک سند لانه جاسوسی در رابطه با این ملاقات می‌نویسد:

«ملاقات بین سنجابی رهبر جبهه ملی و آیت‌الله خمینی هیچ‌گونه موفقیتی برای میانه‌رو کردن آیت‌الله در پی نداشت. خمینی هرگونه مسئله‌ای که براندازی سلسله پهلوی را در بر نداشته باشد، رد می‌کند. سنجابی و خمینی هیچ‌گونه بیانیه مشترکی صادر نکردند و نظریات مستقل آنها نشان‌دهنده فاصله زیادشان از همدیگر است. ما معتقدیم جبهه ملی از قانون اساسی حمایت می‌کند، درحالی که خمینی با رد کردن حکومت پادشاهی، آشکارا با سازش مخالفت می‌کند.»[27]

سنجابی از وجود برخی اطرافیان امام خمینی ابراز نگرانی کرده بود:

«دکتر کریم سنجابی قطب‌زاده را یک دروغگوی بزرگ می‌داند و از نزدیک بودن وی و دکتر ابراهیم یزدی به امام خمینی ابراز نگرانی کرده است.»[28]

سنجابی اولین وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران بود. وی در دوران کوتاه مدت وزارت خود دو موضع‌گیری خوب نیز داشت. یکی محکوم کردن قرارداد کمپ‌دیوید و انعقاد پیمان صلح بین مصر و اسرائیل[29] و دیگری محکوم کردن اقدام هر دولتی که مبادرت به اعطای پناهندگی به محمدرضا پهلوی نماید. وی در این رابطه مشخصاً اقدام انور سادات رئیس رژیم مصر در پذیرایی از شاه را محکوم کرد و گفت «دلیل عنوان شده از سوی سادات را نمی‌پذیرد.» سادات علت پذیرایی از شاه را «دوستی شخصی» عنوان کرده بود.[30]

سنجابی در 26 فروردین ۱۳۵۷ استعفای خود را به مهندس مهدی بازرگان  اعلام کرد. این خبر در سند لانه جاسوسی اینگونه بازتاب یافت:

«سنجابی وزیر امور خارجه، در روز ۱۵ آوریل استعفای خود را به نخست‌وزیر بازرگان تسلیم کرد. وی قبلاً نیز در ماه فوریه این کار را انجام داده بود، ولی بازرگان با استعفای او موافقت نکرد. کارشناسان معتقدند که این بار با استعفای او موافقت می‌شود. سنجابی گفت که با توجه به وضعیت کنونی که دولت به سرعت کافی به امور رسیدگی نمی‌کند، ادامه کار را غیرممکن می‌داند و به همین خاطر باید استعفا بدهد. استعفای سنجابی ضربه سهمگین دیگری بر پیکر دولت بازرگان وارد می‌آورد و نظر کسانی را که معتقدند بازرگان نمی‌تواند کشور را اداره کند، تقویت می‌کند. احتمالاً استعفای بازرگان چندان دور نخواهد بود...»[31]

وی در جای دیگری در توضیح علت استعفای خود گفت:

«دولت در دولت به وجود آمده و شرایط کنونی کشور در وضعیتی نامطلوب قرار دارد.»[32]

یک هفته پس از استعفای کریم سنجابی، دکتر ابراهیم یزدی از سوی بازرگان به عنوان کفیل وزارت امور خارجه تعیین شد.[33]

سنجابی سپس به مبارزه منفی علیه جمهوری اسلامی ایران روی آورد. از جمله در اعلامیه‌ای مردم را به تظاهرات بر ضد لایحه قصاص فراخواند، از مجاهدین خلق حمایت کرد، انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی را تحریم نمود[34]، و...

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب دوم، ص 656.

[2]. همان، ص ۵۰3.

[3]. همان، کتاب سوم، ص ۳۸۱.

[4]. همان، ص ۲۶۰.

[5]. همان، کتاب ششم، ص ۳۸۳.

[6]. همان، ص ۳۸۴.

[7]. همان، ص ۲۵۸.

[8]. همان، کتاب سوم، ص ۱۶۵.

[9]. همان، ص ۲۹۲.

[10]. همان، ص ۲۶۰ – ۲۶۱.

[11]. همان، کتاب نهم، ص ۳۰۱.

[12]. همان، کتاب سوم، ص ۲۸۹.

[13]. همان، ص ۳۶۲.

[14]. همان، ص ۳۶۰.

[15]. همان، کتاب چهارم ص 617.

[16]. همان، کتاب نهم ص ۶۱۳.

[17]. همان، ص ۳۴۰.

[18]. همان، کتاب سوم، ص ۳۸۹.

[19]. همان، ص ۳۹۰.

[20]. همان، کتاب دوم، ص ۷۱۱.

[21]. همان، کتاب اول، ص ۷۸.

[22]. همان، کتاب سوم، ص ۴۱۲.

[23]. همان، کتاب دوم، ص ۷۱۰.

[24]. همان، ص ۵۹۵.

[25]. همان، کتاب نهم، ص ۲۱۲.

[26]. همان، ص ۲۹۸.

[27]. همان، ص ۲۳۵.

[28]. همان، کتاب سوم، ص ۳91.

[29]. همان، کتاب ششم، ص ۲۱۲.

[30]. همان، کتاب دهم، ص ۱۴۴.

[31]. همان، ص 297.

[32]. همان، ص 340.

[33]. همان، ص ۳۱۹.

[34]. همان، ص 607.



 
تعداد بازدید: 352


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: