انقلاب اسلامی :: فلسطین در اسناد لانه جاسوسی

فلسطین در اسناد لانه جاسوسی

21 آذر 1402

احمد ساجدی

مظلومیت ملت فلسطین را در لابه‌لای اسناد لانه جاسوسی نیز می‌توان یافت. در این اسناد جنایات مستمر صهیونیست‌ها علیه ملت فلسطین به عنوان پدیده بی‌اهمیت تلقی می‌شود، ولی عکس‌العمل این ملت علیه اشغالگران اسرائیلی برجسته می‌گردد. مبارزه ملت فلسطین برای دفاع از سرزمین مادری خود به عنوان «تروریسم» شناخته می‌شود و جنایات و تعدی اسرائیل به عنوان «حق دفاع از خود» توجیه می‌گردد.

آمریکایی‌ها به عنوان بزرگترین حامیان رژیم صهیونیستی هیچگاه ملت فلسطین و گروه‌های فلسطینی را به رسمیت نشناخته و تماس با آنان را برای همه هیئت‌های آمریکایی در هر کجا ممنوع کرده‌اند.

یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۶ در این رابطه می‌نویسد:

«همان‌گونه که سخنگوی وزارت خارجه در موارد بسیاری اعلام کرده، سیاست آمریکا این است که از انجام و برقراری هرگونه تماس مستقیم با نمایندگان ساف اجتناب ورزند. این سیاست همچنین شامل دیگر گروه‌های فلسطینی از جمله الفتح، جبهه دموکراتیک خلق آزادی بخش فلسطین، جبهه خلق برای آزادی فلسطین و غیره نیز می‌گردد.»[1]

این سند همچنین تأکید دارد: «آمریکا از هرگونه تماس با ساف تا زمانی که قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل از جمله قطعنامه ۲۴۲ و ۳۳۸ این شورا را نپذیرد، خودداری ورزد.»[2]

ذکر این نکته ضروری است که مهمترین بند قطعنامه‌های مذکور شناسایی سیاسی اسرائیل و «حق همه دولت‌ها به زندگی در صلح و در داخل مرزهای امن و شناخته شده که از تهدیدات یا اعمال زور در امان باشد» بوده است.[3]

این در حالی است که قطعنامه‌های مذکور یکی پس از جنگ ۶ روزه ۱۹۶۷ و دیگری پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳ صادر شده‌اند؛ جنگ‌هایی که صهیونیست‌ها توانستند در آنها با حمایت غرب اراضی اشغال شده خود را توسعه دهند.

این دو جنگ در حقیقت با دومین و سومین موج آوارگی ملت فلسطین پس از اشغال این سرزمین در ۱۹۴۸ همراه بود. در واقع قطعنامه‌های یادشده، چیزی را از ملت فلسطین و دیگر کشورهای درگیر طلب می‌کرد که آمریکا و اروپای غربی با حمایت از صهیونیست‌ها در آن دو جنگ و تبعات آن، خود ناقض هولناک آن بودند.

به قول «خالد فهوم» رئیس شورای ملی فلسطین، «قطعنامه‌های ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت سازمان ملل با مشکل فلسطینی‌ها به عنوان یک حق ملی برخورد نکرده است.»[4]

اکثر شخصیت‌های فلسطینی مدافع حقوق ملت فلسطین، قطعنامه‌های مذکور را به دلیل تبعیضات آن رد کرده‌اند. ولی مقامات آمریکایی حتی تصریح دارند که «پیمان صلح کمپ دیوید» را نیز بر همان قطعنامه‌ها استوار کرده‌اند.[5]

یکی از ترفندهای صهیونیست‌ها برای تحکیم ارتباط با آمریکا و سازمان سیا و تحریک آن کشور علیه گروه‌های فلسطینی، ارائه خبرهای ساختگی و جعلی در مورد تصمیمات آتی فلسطینیان علیه آمریکایی‌ها بوده است. هدف آن بوده که منابع اطلاعاتی آمریکا را به حمایت سازمآنهای اطلاعاتی و جاسوسی صهیونیست‌ها نیازمند سازند. از جمله این خبرهای ساختگی خبری است که یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ ۸ شهریور ۱۳۵۸ آن را به نقل از نمایندگی سیا در تل‌آویو این‌گونه نقل کرده است:

«... متن ذیل یک گزارش رابط سازمان اطلاعاتی همکار (= موساد) درباره یک درخواست سازمان فتح برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد اهداف آمریکایی در خلیج‌ فارس است. این گزارش در تاریخ 8 شهریور 1358 داده شد. این گزارش به نقل از یک فرد قابل اطمینان و نزدیک به محافل ساف در خاورمیانه نقل کرده که: «ستاد مرکزی فتح یک پیام سری به نمایندگان و رؤسای دفاتر خود درکویت و ابوظبی و عدن ارسال و درخواست کرده که افراد آموزش دیده‌ای را آماده کنند که در مورد مراکز و دفاتر مرتبط با ایالات متحده در خلیج‌فارس اطلاعات جمع‌آوری کنند تا بتوان به زودی آنها را هدف تهاجم قرار داد...»[6]

یکی از ظلم‌های بزرگی که صهیونیست‌ها و منابع خبری و سیاسی وابسته به آنها در آمریکا و اروپا نسبت به ملت فلسطین روا داشته‌اند، تلاش برای منحرف کردن افکار عمومی جهان از جنایاتی بوده که علیه آنان در فلسطین اشغالی و یا در مناطق فلسطینی‌نشین لبنان صورت می‌گرفته است. برای مثال طی ماه‌های شهریور و مهر سال ۱۳۵۸ صهیونیست‌ها به کمک نیروهای فالانژ لبنانی جنایات فراوانی را در جنوب آن کشور علیه فلسطینیانی که در اردوگاه‌های خود به سر می‌بردند، مرتکب شدند. از آن‌جا که این جنایات بعد از انعقاد پیمان به اصطلاح صلح کمپ دیوید صورت گرفت، صهیونیست نیازمند آن بودند که اخبار آن از دید منابع خبری و سیاسی جهان پنهان بماند. به همین دلیل در آن زمان با مطرح کردن موضوعات انحرافی از جمله بحث «روابط ساف و ایران» تلاش کردند تا افکار عمومی جهان را از توجه به جنایات اسرائیل منحرف سازند.

در رابطه با آن حملات که با تلفات و خسارات زیادی برای فلسطینیان همراه بود فقط یک سند کوتاه در مجموعه اسناد لانه جاسوسی دیده می‌شود و آن گزارشی است به تاریخ ۹ شهریور ۱۳۵۸ تحت عنوان «اوضاع جنوب لبنان» در این سند بی‌آنکه به جنایات صهیونیست‌ها پرداخته شود، از قول بیانیه سفیر آمریکا در سازمان ملل گفته شده که: «موضع ما در محکوم شمردن تروریسم ساف و استراتژی حملات پیشگیرانه اسرائیل در لبنان و اقدامات نظامی و عملیات توپخانه‌ای شبه نظامیان لبنانی هم‌پیمان اسرائیل و نیز خود اسرائیل روشن است.» این بیانیه خواستار متوقف شدن خشونت در این منطقه شده است.[7]

اما همان زمان اسناد فراوانی با هدف منحرف ساختن توجه عموم از جنایات صهیونیست‌ها به بیرون از این منطقه منعکس شده است. برای مثال سندی به تاریخ ۱۰ شهریور 1358 و با عنوان «قطر؛ جامعه فلسطینی و آمریکا» از آرامش فلسطینیان مقیم قطر، مشاغل مختلف آنان، علاقه آنها به خرید از فروشگاه‌های آمریکایی، نظر خوش فلسطینی‌ها نسبت به آمریکا، امیدوار بودن فلسطینی‌ها به آینده، فلسطینی بودن بعضی مقامات قطری و... سخن به میان آورده است.[8]

علاوه بر این سندی به تاریخ ۱۴ شهریور ۱۳۵۸ با شرح مبسوط و پوشش وسیع درباره دیدار موشه دایان وزیر خارجه رژیم صهیونیستی با حیدر عبدالشفیع عضو برجسته ساف و تبلیغات گسترده رسانه‌های صهیونیستی درباره «احترام صهیونیست‌ها برای رهبران فلسطینیان» منعکس گردیده است.[9] همچنین سندی به تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۵۸ درباره تقاضای موهوم ساف از مقامات ایرانی برای استقرار نیروهای فلسطینی در جزایر تنب و ابوموسی[10]، سند دیگری به تاریخ ۴ مهر ۱۳۵۸ در مورد روابط جمهوری اسلامی ایران با ساف[11]، سندی به تاریخ ۹ مهر ۱۳۵۸ با عنوان «فعالیت‌های ساف در ایران» و با اشاره به فعال بودن دفاتر ساف در اهواز و خرمشهر[12] ـ در حالی که این خبر از جانب دولت موقت تکذیب شد[13]، پوشش گسترده در مورد خبر ورود خلیل‌الوزیر معروف به ابوجهاد به تهران و حمایت سازمان مجاهدین خلق از وی[14] و سند دیگری به تاریخ ۲۴ مهر ۱۳۵۸ با عنوان تکراری «ساف در ایران»[15]، سندی دیگری به تاریخ ۵ آبان ۱۳۵8 با عنوان «نگرانی وزرای خارجه کشورهای خلیج (فارس) در مورد رابطه ساف با دولت ایران»[16] و.... همه بخشی از فضاسازی‌های سازمان سیا و لانه‌های جاسوسی آمریکا با هدف انحراف اذهان عمومی از توجه به جنایات صهیونیست‌ها علیه فلسطینیان بوده است. دقیقاً به همین دلیل بود که در ابتدای همه این سندها فهرستی از پایتخت‌های عربی ذکر شده و تأکید شده که نسخه‌هایی از آن به سفارتخانه‌های آمریکا در هر یک از این شهرها فرستاده شود. زیرا همه سفارتخانه‌های آمریکا موظف به دنبال کردن همین خط تبلیغاتی شده بودند.

این فضاسازی‌ها در اسرائیل نیز به گونه‌های دیگر و در رسانه‌های اروپایی با اشکال دیگری دنبال می‌شد و هدف نهایی آن بود تا در فضای «صلح کمپ دیوید» جهانیان نفهمند چه جنایاتی در اردوگاه‌های فلسطینی در لبنان به وقوع می‌پیوندد.

ولی این جنایات چندان پنهان شدنی نبود. در سندی به تاریخ اول آبان ۱۳۵۸ ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه ایران در دیدار با کاردار آمریکا در تهران گفت: «متأسفانه اوضاع شمال لبنان برای شیعیانی که در نظر دارند علیه اسرائیلی‌ها و مسیحیان، به فلسطینی‌ها در جنوب بپیوندند، غیر قابل تحمل شده است. آمریکا باید برای توقف حملات اسرائیل به این دولت فشار آورد.»[17] و کاردار آمریکا نیز به یزدی پاسخ داد: «تغییر روش اسرائیل، توقف حملات تروریست‌های فلسطینی را نیز ایجاد می‌کند.»[18]

در آبان ۱۳۵۸ سندی با عنوان «یک دولت فلسطینی باید تشکیل شود» توسط یکی از عوامل سیا شاغل در سفارت آمریکا در مسقط به نام «هنری. اس. سایز» منتشر شد. در این سند راجع به حمایت آمریکا از یک دولت فلسطینی جملاتی وجود دارد که به روشنی موضع آمریکایی‌ها را نسبت به مردم فلسطین نشان می‌دهد:

«... ما از پیدایش موطن فلسطینی حمایت می‌کنیم. ولی بر اساس اعلامیه بالفور که منجر به پیدایش کشور و دولت اسرائیل شد.[19] ما می‌گوییم تمامیت فلسطین را آن‌طور که طرفین (اسرائیل و فلسطینیان) توافق کنند می‌پذیریم. ولی ترجیح می‌دهیم این تمامیت با اردن مرتبط باشد و مستقل نباشد... جیمی کارتر رئیس‌جمهور آمریکا نیز گفته است: ما هرگز خواستار تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی نبوده‌ایم و قصد نداریم در این موضع خود تغییری پدید آوریم... باید اعتراف کرد که اکثر رهبران فعال فلسطینی افراد تنفرآمیزی بوده و نباید آنان را به رسمیت شناخت... اسرائیل حق دارد سازمان الفتح را یک سازمان تروریستی بنامد و با آن به عنوان یک خطر امنیتی برخورد نماید. اسرائیلی‌ها از دست فلسطینی‌ها عصبانی هستند...»[20]

اما همین سند در جای دیگری نتوانسته بر بعضی حقایق روشن و بدیهی سرپوش بگذارد:

«... فلسطین مهم‌ترین شکنجه را در طول مذاکرات همه‌جانبه صلح کمپ دیوید متحمل شده است. فلسطینی‌های بی‌شمار لبنان گروهی بی‌خانمان هستند. از آنجا که به آنها حق زندگی در آن‌جا داده نشده در جایی که خود یا والدینشان متولد شده‌اند، بیگانه به حساب می‌آیند. آنها افراد خارجی مقیم آن کشور به شمار می‌آیند...»[21]

در میان اسناد لانه جاسوسی جلوه‌های دیگری از ظلم علیه فلسطینیان نیز دیده می‌شود. برای مثال یکی از این اسناد با عنوان «الفتح؛ سازمان سپتامبر سیاه» به صورتی مبسوط به تشریح این سازمان پرداخته و در سرفصل‌های متعددی، موضوعاتی چون گرایش‌های سیاسی الفتح، تعداد نیروها، معرفی رهبران، شرکت این سازمان در عملیات‌های مختلف، فنون و روش‌های رزمی الفتح، تشکیلات سازمانی، قرارگاه‌ها و پایگاه‌ها، تسلیحات، روابط خارجی و... طی ۳۰ صفحه بررسی و تجزیه و تحلیل کرده است. ولی در هیچ کجا به فلسفه نام «سپتامبر سیاه» و اینکه در فاصله سپتامبر ۱۹۷۰ تا ژوئیه ۱۹۷۱ چه جنایات هولناک از سوی شاه حسین اردنی علیه فلسطینیان مقیم آن کشور رخ داد، چگونه هزاران فلسطینی در این حادثه به مسلخ رفتند، و چگونه بقیه با کوچ اجباری از اردن اخراج گردیدند، اشاره‌ای نشده است.[22]

این شیوه معرفی در مورد سایر گروه‌های فلسطینی نیز در مجموعه اسناد لانه جاسوسی اعمال شده است.

در مجموعه اسناد لانه جاسوسی هیچ اشاره‌ای به کشتار هولناک فلسطینیان در دیر یاسین (۹ آوریل ۱۹۴۸)، کَفَر قاسم (۲۹ اکتبر ۱۹۵۶)، تل زَعتَر (۱۲ اوت ۱۹۷۶) و... نشده و حتی نامی از آنها نیز در این اسناد برده نشده است. در حالی که همه این جنایات با حمایت یا سکوت تأییدآمیز آمریکا صورت می‌گرفته است.

به همین دلیل هیچ‌گاه قضاوت آمریکایی‌ها از نظر ملت فلسطین که بار اصلی صدمات و جنایات را بر دوش کشیده‌اند قابل دفاع نبوده و مردم فلسطین آمریکا را پشتوانه اصلی جنایات صهیونیست‌ها به شمار آورده‌اند. چنانچه سندی به تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۵۸ تصریح دارد:

«فلسطینی‌ها سیاست آمریکایی‌ها را به طرز فاحشی در حمایت از اسرائیل تلقی می‌کنند.»[23]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب پنجم، ص ۱۷۶ (سند شماره ۳).

[2]. همان.

[3]. همان، کتاب پنجم، ص ۱۷۳ مبحث: «قطعنامه ۲۴۲».

[4]. همان، ص ۱۸۵ (سند شماره ۱۱).

[5]. همان، ص ۱۹۰ (سند شماره ۱۴).

[6]. همان، کتاب چهارم، ص 559 (سند شماره 10).

[7]. همان، کتاب پنجم، ص ۱۹۱ (سند شماره ۱۷).

[8]. همان، ص ۱۹۳ - ۱۹۶ (سند شماره ۱۸).

[9]. همان، ص ۱۹۹ (سند شماره ۱۹).

[10]. همان، ص ۲۰۲ - 203 (سند شماره ۲۲).

[11]. همان، ص ۲۰۶ (سند شماره ۲۴).

[12]. همان، ص ۲۰۷ (سند شماره ۲۵).

[13]. همان، ص ۲۱۳ (سند شماره ۲۸).

[14]. همان، ص ۲۱۳ - ۲۱۴.

[15]. همان، ص ۲۱۴ (سند شماره ۲۹).

[16]. همان، ص ۲۱۷ (سند شماره ۳۲).

[17]. همان، ص ۲۱۶ (سند شماره ۳۱).

[18]. همان.

[19]. آرتور جیمز بالفور وزیر خارجه وقت انگلیس در ۱۹۱۷ طرحی را ارائه کرد که ریشه اسکان صهیونیست‌ها در فلسطین و زمینه‌ساز اشغال این سرزمین شد.

[20]. همان، ص ۲۱۹ - ۲۲۷ (سند شماره ۳۵).

[21]. همان، ص ۲۲۱ - ۲۲۵.

[22]. همان، ص ۲۳۲ - ۲۶۳.

[23]. همان، ص ۱۹۳ (سند شماره ۱۸).



 
تعداد بازدید: 86


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: