13 بهمن 1403
سال 57، روز چهارم شوال مصادف با روز شانزده شهریور، دومین راهپیمایی عمومی پرشکوه تهران به دعوت روحانیت مبارز انجام گرفت. هنگامی که جمعیت راهپیمایان به سر پیچشمیران آمدند، نماز ظهر را به اتفاق خواندیم. در آن موقع هنوز برنامهها از قبل هماهنگ نمیشد. وقتی نماز تمام شد، برادرها گفتند: حالا از کدام طرف به راهپیمایی ادامه بدهیم؟ گفتم: مگر ستاد تصمیم قبلی نگرفته است؟ گفتند: نه، قرار شده است، بر حسب موقعیت تصمیمگیری بشود. کمی مشورت کردیم، و تصمیم گرفتیم به سمت میدان آزادی، که شهیاد نام داشت، حرکت کنیم و چون هنگام اعلام کردن نمیخواستیم شهیاد بگوییم، همانجا ذهن خلاق دوستان اسمی پیدا کرد و گفتند: به سمت میدان شیاد میرویم. به این ترتیب هم اعلام شده بود و هم مردم میفهمیدند و هم تعبیر نحس شهیاد گفته نشده بود. وقتی حرکت کردیم، شاید حوالی دانشگاه بودیم که عده زیادی که هنوز ترس از دلشان زدوده نشده بود، گفتند: مردم را به کجا میبرید؟ به قتلگاه؟! گفتم: نمیبریم، با هم میرویم، همه با هم میرویم، اگر قتلگاه است با هم میرویم، ما که جلوتر هستیم. اتفاقاً در تدارک این راهپیمایی بعضیها گفته بودند که خواهرها جلوی صف باشند که دشمنان حیا کنند و حمله نکنند. ما گفتیم: خیر روحانیون باید جلوی صف باشند، برای اینکه خواهرها در عین آن که در این پیکار و نبرد شرکت دارند، باید همه ما حامی آنها باشیم. بنابراین ما باید جلوی صفوف باشیم. حرکت را ادامه دادیم. گفتند: در نزدیکی میدان و خود میدان ماشینهای پر از افراد مسلح آماده برای حمله در آنجا ایستادهاند و اگر آنجا برویم، مردم اصلاً امکان فرار ندارند. برای اینکه میدان برای تیراندازی باز است و ممکن است هزاران نفر کشته بشوند. ما از قبل این مسئله را بررسی کرده بودیم که در این مقطع اگر یک میلیون نفر هم کشته بشود، باید همین راه را برویم. به آنها عرض کردیم که وظیفه است، میرویم انشاءالله هیچ اشکالی هم پیش نخواهد آمد. اگر هم شهید شدیم چه بهتر، به حرکت ادامه میدهیم. وقتی وارد میدان شدیم خواهرها که در پشت صف حرکت میکردند، مشتهایشان را به سمت همان ماشینها نشانه رفتند و فرهنگ دشمن را در دلش شکستند.
این نشانه یک فرهنگ نو بود که ماشین آبپاش که هیچ، رگبار مسلسل هم اینها را نمیترساند و شاید همان روز یا در روز عاشورا بود که این شعار جدید مطرح شد: توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد.
این دگرگونی و این انقلاب راستین در روحیه و در نظام ارزشی انسانها آن چیزی است که اسلام میخواهد. و ای برادر مسلمان، و ای خواهر مسلمان، به یاد داشته باش هر زیر و بمی پیش بیاید و هر دشواری و صعوبتی سر راهت قرار بگیرد، مهم نیست. یادت نرود که اسلام میخواست من و تو به هر حال در راه دفاع از حق یا لااقل در راه دفاع از خود و ناموسمان و سرزمینمان و آنچه داریم، مردمی نترس و سرباز و جانباز باشیم و به یاری خدا جامعه ما این ارزش متعالی را تا پیروزی قاطع انقلاب بر استبداد و استکبار ظلمپسند و کفرپسند جهانی ادامه خواهد داد، انشاءالله.
منبع: خاطرات ماندگار، زندگی آیتالله دکتر سیدمحمدحسین بهشتی، به کوشش مرتضی نظری، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چ اول، 1378، ص 166 - 168.
تعداد بازدید: 19