انقلاب اسلامی :: متن اعلامی امام و برائت از مشرکین در سال 1348

متن اعلامی امام و برائت از مشرکین در سال 1348

19 فروردین 1404

امام در سال 1348 به مناسبت ایام حج اعلامیه‌ای صادر کرده و آیه برائت از مشرکین را در اول آن آوردند و فرمودند: کعبه و خانه خدا و بیت‌الحق را اسرائیلی‌ها گرفته‌اند و شما دارید تماشا می‌کنید. آمریکا کعبه را گرفته است.

ما در سال 1348 بحث‌های ولایت فقیه امام را تحت عنوان حکومت اسلامی چاپ کردیم تا همراه اعلامیه‌های آن حضرت در ایام حج به عربستان ببریم؛ اما دولت سعودی ورود هر گونه چیزهای چاپی را ممنوع اعلام کرده بود و حتی حکم اعدام داشت. فلذا با 8 ـ 7 نفر از دوستان (به جرأت می‌توانم بگویم که در آن دوره غربت حدود 8 ـ 7 نفر از یاران محرم امام بودند و در راه آن حضرت خود را به آب و آتش می‌زدند.) جلسه‌ای تشکیل دادیم و در این خصوص به رایزنی پرداختیم. در آن جلسه آقایانی چون دعایی، محتشمی، فردوسی‌پور، حمید زیارتی و حسن کروبی شرکت داشتند. از طرفی ما نیروی زبده‌ای نبودیم و از نظر تشکیلات و تجربه چیزی نداشتیم. در این جریان آقای محمدحسین شریعتی و آقای محتشمی با خانم‌شان ـ که حامله بود ـ نقش کلیدی ایفا کردند. در این راستا با تعدادی از طلاب تماس گرفتیم که ما هزینه سفر مکه شما را می‌دهیم و شما در مکه اعلامیه و کتاب‌های امام را پخش کنید. از جمله آن افراد می‌توان از آقایان چون [محمدرضا] ناصری، شوشتری وزیر دادگستری بودند، حکمت از اهالی گناباد بود، محمدامین برادر حکمت، مرتضی نیک‌نام و احمد نفری نام برد.

خبر کتاب حکومت اسلامی و اعلامیه امام قبل از هر چیز در ایران و حجاز پخش شده بود، چنان که خود نصیری ـ رئیس ساواک ایران ـ به همراه عده زیادی از ساواکی‌ها برای دستگیری حاملان پیام‌ها و کتاب‌های امام به مکه آمده بودند.

آقای شریعتی و آقای محتشمی و همسرشان و اینجانب محموله‌های کتاب و اعلامیه را به سلامت به حجاز رساندیم. (طریقه حمل محموله‌ها به این صورت بود که آقای منیرالدین شیرازی طرح ساختتن صندوق‌های دو جداره یخی را دادند و کتاب‌ها و جزوات را در میان جداره‌ها جاسازی کردیم. سپس هر کدام از آنها را در پکی از اتوبوس‌های حامل حجاج جهت حمل یخ و آب خنک قرار دادیم.) در جریان پخش اعلامیه‌ها و جزوات، آقای ناصری در منی دستگیر شد. بنده نیز در محاصره مأموران افتادم ولی با تغییر قیافه از میان زن‌ها فرار کردم، که بعضی از آنها متوجه شده و جیغ کشیدند حتی خانمی یقه من را گرفته و پاره کرد. هنوز نیمی از کارهای ما مانده بود که دوستان مسئول پخش اعلامیه‌ها ترسیدند و کار را تعطیل کردند.

ما در این وضعیت برنامه را در مکه متوقف کردیم و همه کتاب‌ها و اعلامیه‌ها را به مدینه منتقل نمودیم، در آنجا سادات و شیعیان در سطح بسیار وسیعی آنها را پخش کردند به طوری که موج عظیمی در میان ملت‌های اسلامی به وجود آمد.

 

منبع: خاطرات سال‌های نجف، ج 2، تهران، نشر عروج، چ 1، 1389، ص 184 - 186.



 
تعداد بازدید: 46


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: