انقلاب اسلامی :: سقوط

سقوط

14 اسفند 1390

سقوط



درباره علل سقوط سلطنت پهلوی سخنان بسیاری گفته و نوشته شده است. حلقه وصل و نقطه تلاقی همه این سخنان چند عاملی بودن این پدیده است، به عبارت دیگر تمام تحلیلها و بررسیها نشان می‌دهد که سقوط سلطنت پهلوی، به سان سایر رویدادهای اجتماعی و سیاسی، حادثه‌ای چند عاملی است. «وابستگی» و «سلطه» دو روی سکه‌ای است که از عوامل اصلی برچیده شدن نظام شاهنشاهی با ادعای قدمت 2500 ساله در ایران شمرده می‌شود. در مباحث علوم سیاسی وابستگی را «عدم استقلال» دانسته‌اند. این تعریف، به خوبی تفاوت ماهیت «وابستگی و سلطه» را با تعامل سالم سیاسی و اجتماعی در نظام بین‌الملل نشان می‌دهد.
وابستگی حکومت پهلوی به بلوک غرب از بدو تأسیس تا انجام خود، بر هیچ مورخی پوشیده نیست. روی کار آمدن اولین شاه این سلسله با دخالت مستقیم بریتانیا، و به دست عوامل سیاسی و نظامی آنان صورت گرفت؛ هنگامی نیز که وی به دلیل تحلیلهای غلط از اوضاع جنگ جهانی دوم، نیم نگاهی به دول محور به ویژه حکومت رایش سوم داشت، همانها که وی را بر اریکة قدرت شاهی نشانده بودند، به زیر کشیدندش و از کشور تبعیدش کردند و پسر را جانشین پدر ساختند.
توافق متفقین، همراه با حمایتهای انگلستان و نیز تعهد شاه جوان به قرار داشتن در مسیر تعیین شده، بار دیگر شاهی را در ایران بر تخت نشاند که از ابتدای فرمانداریش وام‌دار غربیان به ویژه انگلستان بود؛ اما وام‌داری مطلق او به انگلستان تا کودتای 28 مرداد 1332 بیشتر دوام نیافت. بازگشت شاه و همسرش از غرب که پس از فرارشان از کشور در پی کودتا صورت می‌گرفت، دوره‌ای را در کشور رقم زد که سلطه سیاسی غرب بر ایران، به ویژه وابستگی به ایالات متحده مهم‌ترین نشان آن است؛ هرچند انگلستان هیچگاه صحنه منافع اقتصادی را در ایران ترک نکرد و تنها با پیروزی انقلاب اسلامی بود که پایان شاهنشاهی و پایان وابستگی سیاسی و سلطه‌پذیری در حاکمیت و آغاز استقلال سیاسی به مفهوم واقعی خود رخ نمود.
در این رابطه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی میزبان دو نشست علمی تحت عنوان «سقوط» بوده است. همایش اول «سقوط» در اسفند 1382 از سوی مؤسسه مزبور و با همکاری سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران (فرهنگسرای انقلاب) در محل فرهنگسرای هنر برگزار شد. این همایش به موضوعات مختلفی پرداخت و عوامل متعدد سیاسی و اقتصادی و فرهنگی که در سقوط رژیم پهلوی نقش داشت، توسط صاحبنظران، نویسندگان و اندیشمندان به صورت مقالات مستند به همایش ارائه شد، از 60 مقاله رسیده به همایش 28 مقاله برگزیده شد و از بین این تعداد 16 مقاله در روز همایش قرائت گردید. این مقالات سپس در پایان کنفرانس و به ترتیب حروف الفباء نام خانوادگی نویسندگان به صورت کتابی با نام «سقوط» در قریب 900 صفحه انتشار یافت و در اختیار محققان و پژوهشگران قرار گرفت.
همایش دوم «سقوط» در روز یکشنبه اول بهمن 1385 در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد. اول بهمن آغاز سالروز شمارش معکوس سقوط رژیم شاه و ماه پیروزی، برای برگزاری همایش انتخاب شده بود پیش از آغاز این ماه، نشانه‌های هزیمت همیشگی بر رخسار حکومت نمایان‌ شده بود و در داخل و خارج کشور شمارش معکوس برای رسیدن به پایان دو هزار و پانصد سال سلطنت و نزدیک به یکصدسال سلطه و وابستگی آغاز گردیده بود.
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در برگزاری این دور از همایش از همکاری مراکز و مؤسسات زیر برخوردار بود:
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)
مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
مرکز بررسی اسنادتاریخی
دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری
موزه عبرت ایران
سازمان اسناد و کتابخانه ملی
کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای ملی
بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه تهران
همایش دوم سقوط که با حضور حجت‌الاسلام ناطق نوری رئیس دفتر بازرسی مقام معظم رهبری و جمعی از استادان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران ترتیب یافت، همچون همایش اول با سخنرانی اساتید و صاحبنظران مسائل مربوط به تاریخ معاصر ایران برگزار شد.
حجت‌الاسلام خزائی رئیس مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی اولین سخنران این همایش بود. وی هدف از برپایی این نشست را بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی و تبیین حقایق تاریخی در این خصوص و ارائه آن به نسل جوان بیان کرد. وی گفت:
از آنجا که وظیفه هر پژوهشگر تاریخ، واکاوی پدیده‌های تاریخی است و همچنین انقلاب اسلامی ما بی‌ تردید مهم‌ترین رویداد در عصر حاضر و سر منشأ تحولات زیادی در کشور، منطقه و جهان شده، بنابراین دغدغه بسیاری از محققان جستجو در علل سقوط رژیم طاغوت و دلایل و اسباب پایداری ملت ایران است. رئیس ستاد دومین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی گفت: هر چه بیشتر در ریشه‌های انقلاب اسلامی جستجو و بحث کنیم و تمام زوایای آن را بسنجیم، بسیار مفید‌تر از آن است که به صورت کلی در این بحث وارد شویم.
حجت‌الاسلام ناطق نوری رئیس بازرسی دفتر مقام معظم رهبری سخنران بعدی همایش بود.وی با اشاره به اینکه عامل عزت و ذلت افراد و ملتها خود انسانها هستند، گفت: تأمل در سرنوشت حکومت پهلوی نشان می‌دهد که وجود اختلاف و نفاق در نهایت باعث تسلط سلطه‌گران شد و خودشان باعث انحطاط و فروپاشی شدند. ناطق نوری افزود دقت در تاریخ ایران بخصوص دوره مشروطه نشان می‌دهد که چگونه تلاش گسترده‌ای برای از بین بردن عوامل عزت و در نهایت سلطه بر سرنوشت یک ملت صورت گرفت. رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی با اشاره به انحراف مشروطه از مسیر اصلی خود گفت: آثار شیخ فضل‌الله نوری در این دوره نشان می‌‌دهد که انگلیسی‌های استعمارگر در پذیرائی کردن از مشروطه‌خواهان هدفی جز تحقیر ملت و ایجاد سلطه بر آنان را نداشته‌اند.
در ادامه همایش سقوط، سید جلال‌الدین مدنی استاد و پژوهشگر حوزه تاریخ سیاسی معاصر ایران به ایراد سخن پرداخت.
وی وابستگی را بزرگترین بدبختی ملت‌ها در دوران معاصر دانست و گفت: اشخاصی که به هر دلیلی آشکارا و یا با اختفای کامل طوق وابستگی را به گردن می‌آویزند و به جای خدمت به ملت و اجرای عدالت، در جهت خواسته بیگانه قدرتمند تلاش می‌کنند، سرنوشتی جز رسوایی و هلاکت، با بدترین وضع و باقی گذاشتن بدنامی و لعن و نفرین، ندارند.
مدنی یکی از مظاهر وابستگی را قرارداد کنسرسیوم نفت خواند که در سال 1333 در شرایطی که بعد از ده سال مبارزه ملت صنعت نفت ملی شده بود، در مجلس هفدهم به تصویب رسید. وی تصریح کرد: مجلسی که باید منافع ملت را در نظر بگیرد، به دلیل وابستگی رژیم و ملی نبودن مجلس، منافع و خواست امریکا رادر نظر گرفت. وی دولتهای زاهدی، علاء، اقبال، الحاق ایران به پیمان بغداد، طرح دکترین آیزنهاور و قرارداد دو جانبه ایران و آمریکا، مسئله اصلاحات ارضی، تشکیل احزاب ملیون و مردم، گسترش سرمایه‌گذاری خارجی در ایران را از نشانه‌های وابستگی ایران به ایالات متحده خواند و گفت: آزادی نسبی سالهای 39 تا 41 در ایران، با خواست آمریکا بود، کندی می‌خواست در کشورهای وابسته به امریکا، اندکی اختناق و استبداد تعدیل شود تا به حد انفجار نرسد. هدف آن بود که از قهر انقلابی مردم جلوگیری نماید.
مدنی قیام 15 خرداد را نشانه شکست جریان‌های وابسته به امریکا دانست و گفت: از همین زمان است که رهبری مبارزات اسلامی ضد رژیم که طبعاً ضدیت با وابستگی را هم در بطن خود دارد، آغاز شد. این رهبری در شخص امام خمینی (ره) تجلی یافت که تمامی فعالیتش بر مبنای معیارهای اسلامی بود.
دکتر مهدی صلاح، کارشناس ارشد تاریخ، سخنران بعدی همایش سقوط بود. وی که «کاپیتولاسیون از منظر امام خمینی» را برای نطق خود برگزیده بود، اظهار داشت:
تصویب کاپیتولاسیون در مجلس نه تنها به منزله تحقیر ارزشهای ملی مذهبی جامعه ایران به شمار می‌رفت، بلکه بیانگر نهایت وابستگی رژیم در برابر امریکا و حتی تلاش علیه منافع ملی و نافی استقلال کشور و پایان همه جوانب هویت ایران و ایرانی و در یک کلام اعلام مرگ تاریخی فرهنگ و مذهب ایرانیان به جامعه جهانی بود. از این رو امام خمینی (ره) پس از اطلاع از این حادثه هولناک، در حالی که به شدت بر افروخته بود کلام خود را با آیه‌ی استرجاع شروع کرد، تا اعلام نماید تصویب چنین مصوبه‌‌ای در مجلس، به منزله پایان حیات ایران و ایرانیان است. مخالفت آشکار امام خمینی (ره) با کاپیتولاسیون، ماهیت رژیم پهلوی، امریکا و طرحهای این کشور را برای از بین بردن استقلال ایران، بیش از پیش روشن ساخت ودر سقوط دولت پهلوی بیش از دیگر حوادث، تأثیر گذارد. تصویب لوایحی چون اصلاحات ارضی و انجمن‌‌های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید،‌ می‌توانست با ظواهر فریبنده خود، پشتیبانانی نیز بیابد و با مانورهای تبلیغاتی رژیم هر ندای مخالفی را خاموش و سرکوب سازد اما تصویب کاپیتولاسیون هیچ توجیه منطقی و تبلیغاتی نداشت. حافظه تاریخی ملت ایران هیچگاه به واژه کاپیتولاسیون روی خوش نشان نداده بود و تحمیل آن را بر کشور ناشی از شکست قاطع ایران در طی جنگ‌های دوم خود با روسیه می‌دانست. از این رو مخالفت امام خمینی (ره) با چنین مصوبه‌ای، در حقیقت نجات ملت ایران از قربانی شدن حیثیت، شرف و عظمتش در پای قدرت‌‌های استعماری و در رأس آنها امریکا بود.
خانم فاطمه حمید‌ی‌فر از کارشناسان تاریخ‌نگار به عنوان سخنران بعدی همایش در نطق خود تحت عنوان «موساد و ساواک» اظهار داشت:
ارتباط و همکاری رژیم صهیونیستی با دولت و دربار شاهنشاهی ایران به حدی بود که اسرائیلی‌ها به طور گستاخانه و طلبکارانه برای خود این امتیاز را قایل بودند که هرگونه اوامری در سطوح مختلف به افراد ذی‌ربط در دولت ایران بدهند؛ این اوامر و سفارشات، حتی شخص محمدرضا پهلوی را نیز شامل می‌شد.
حمید‌ی‌فر با استناد به منابع تاریخی، به تعریف سیستم و سرویس امنیتی موساد و ساواک و نحوه شکل‌گیری آن و حمایت سازمان اطلاعات امریکا (سیا) پرداخته و نقش دستهای پنهان امریکا و اسرائیل را در این حمایت از موساد و ساواک خاطر نشان کرد. وی ساواک را به مدد موساد کارآمدترین دستگاه سرکوب توصیف کرد و افزود: ساواک با آموزش‌های امنیتی مختلفی که از جانب متخصصین اسرائیلی می‌دید روز به روز توانایی بیشتری می‌یافت، به گونه‌ای که حتی کشورهای خاورمیانه، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی خود را برای آموزش به تهران اعزام می‌کردند؛ کلیه آموزشهای اطلاعاتی و امنیتی، عمدتاً زیر نظر سران موساد و سیا انجام می‌شد.
این محقق متذکر شد: آنچه مسلم است، این که استقرار متخصصین یهودی در ساواک نه تنها در چارچوب مصالح سیاسی و دیپلماتیک ملت و دولت ایران نبود بلکه در بسیاری اوقات، به ضرر رملت ایران تمام می‌شد.
وی افزود: زمانی که رؤسای ساواک احساس می‌کردند نیازهای آموزشی آنان توسط اسرائیلی‌ها برآورده می‌شود، افرادی را به منظور آموزش به اسرائیل اعزام می‌کردند و یا استادان و کارشناسان اسرائیلی به ایران آمده و در یک دوره فشرده و کوتاه مدت، برخی نکات را به شاگردان خود منتقل می‌کردند؛ موساد هم در همین راستا، از ساواک امتیازات فراوانی می‌گرفت و این امر منجر به پرداخت هزینه معنوی و مادی فراوانی از سوی ساواک به موساد و سران آن می‌شد.
این محقق در بخش دیگری از مقاله خود، نقش موساد در نواحی مرزی ایران و استقرار آنان در پایگاههای برون‌مرزی را مورد اشاره قرار داد و افزود: «همه آموزش‌های تکنیکی و تخصصی اطلاعاتی و تجهیز ساواک با نظارت و کنترل دائمی و مستقیم موساد انجام می‌شد و این وابستگی در تمامی ارکان حکومت پهلوی به چشم می‌خورد؛ طرف اسرائیلی تنها طرح و پیشنهاد به طرف ایرانی تحویل می‌داد و حکومت پهلوی نیز اجرا می‌کرد. به واسطه این فعالیت‌ها، اسرائیل به اقداماتی علیه برخی کشورهای اسلامی چون مصر، سوریه و لبنان دست می‌زد.
وی در پایان فرازهایی از فرمایشات معمار بزرگ انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) و روشنگری‌های ایشان در خصوص نفوذ بیگانگان، به ویژه اسرائیلی‌ها در دستگاه تبلیغات و حتی دربار ایران، ارتش، فرهنگ و سایر وزارتخانه‌ها مورد اشاره قرار داد.
محمد‌تقی تقی‌پور سخنران بعدی همایش سقوط به تشریح نقطه نظرات خود درباره سیطره صهیونیستها بر ارکان حکومت پهلوی پرداخت. وی که از پژوهشگران تاریخ معاصر ایران بوده و عمده فعالیتهای خود را در زمینه صهیونیسم و شناساندن افکار و اندیشه‌ها و جنایات آنان متمرکز کرده در سخنان خود پس از اشاره به چند مقاله روزنامه‌های چاپ اسرائیل که در آستانه پیروزی انقلاب خواستار کشتار مردم و جلوگیری از سقوط رژیم شاه شده بودند به برقراری یک پل هوائی بین ایران و اسرائیل توسط نظامیان صهیونیستی اشاره کرد و گفت:
این پل هوائی را اسرائیلی‌ها برای ارسال وسائل سرکوب برقرار کردند. از جمله این وسایل تفنگ‌های پخش کننده گاز بود که افراد رادچار نوعی سستی و رخوت می‌کرد و هرگونه قدرت حرکت و واکنش عصبی را دچار شوک و فلج می‌کرد.
تقی‌پور تأکید کرد: دولت اسراییل یک گروهان کماندوی ورزیده عملیات شهری به وسیله هواپیمای شرکت ا‌ل ـ آل به تهران اعزام داشت که تابع اطلاعات ارتش اسراییل بود. فرمانده این گروهان رحبعام زیبکی بود که در دهه 1960 فرمانده بخش میانه اسراییل و سپس مشاور نخست‌وزیر در مسایل مبارزه با تروریسم و کا ربرد مهمات مخصوص و تکنیک‌های مربوط به آن بود. در این گروهان تعداد زیادی یهودی ایرانی که فارسی را خوب می‌دانستند به چشم می‌‌خورد، اما همه افراد واحد، ملبس به اونیفورم نظامی ارتش ایران بودند.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به این که کارشناسان نظامی اسراییل و افرادی از تشکیلات پنهانی یهودیان ایران که به عنوان نظامی از اقلیت یهود تشکیل شده بود، در تهران به گروهان نظامی اسراییل ملحق شدند، گفت: اسراییل نیز همزمان گروهی از یهودیان ایران را به طور ناشناس علیه تظاهرات مردم بسیج کرد. پایگاه نظامی اسرائیل نزدیک آبادان و بندرعباس که از سوی اسراییل نیز اداره می‌شد، برای تمرین کادرهای ضد شورش شهری مورد استفاده قرار گرفت. اسراییل همچنین با استفاده از وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌ها،‌جنگ روانی شدیدی علیه مردم ایران به راه انداخت و به دفاع از رژیم شاه برخاست.
وی گفت: کارشناسان، متخصصان و استراتژیست‌های کهنه کار صهیونی، رسانه‌های وابسته و مرتبط و نیز مراکز مطالعاتی، پژوهشی و اطلاعاتی، همه، وارد کارزار شدند و یکصدا توصیه کردند که باید در ایران حمام خون راه بیفتد تا اهداف مورد نظر آنها تأمین شود. آن‌ها، چنان از سقوط سلطنت در ایران وحشت داشتند که ناگزیر و بی‌محابا، نگرانی و پریشانی خود را اعلام می‌کردند و هیچ ابایی از افشای اضطراب و ترس خود نیز نداشتند.
تقی‌پور گفت هشدارها و رهنمودهای امام خمینی کلید و راهنمای اصلی برای افشاء توطئه صهیونیستها و نقشه‌های آنها بود.
«دستیابی به درآمدهای نفتی و تصرف بازار تقاضای ایران» عنوان مقاله بعدی بود که در همایش سقوط ارائه شد. دکتر محمد کهندل عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی نویسنده مقاله اظهار داشت:
نفت از دو طریق مورد توجه کشورهای استکباری قرار گرفت، در درجه اول،‌خود، کالایی ضروری و مورد نیاز برای ایجاد گرما، روشنایی و انرژی محرکه لازم برای بخش‌های مختلف اقتصادی است. در درجه دوم ثروتی است که می‌توان با به کارگیری آن به ایجاد فزاینده دارایی، سرمایه و اشتغال در فرآیند تولید دست یازید؛ همچنین تضمین کننده رشد بیشتر و صنعتی شدن را فراهم می‌کند.
کهندل با اشاره به این که قدرتهای جهانی درصدد تحول نظام سیاسی کشورهای نفت خیز برآمدند و در این راستا از سوی قدرتها رژیم پهلوی انتخاب شد، گفت: این رژیم تا به ‌آخر، به دلیل بی‌هویتی و عدم همراهی با مردم مسلمانش، سلطه را با ترس پذیرفت. همین موضوع زمینه سقوط حکومت پهلوی را از منظر اقتصادی و سیاسی موجب شد.
وی افزود: با ورود امریکا به چرخه نفت ایران در دوره مصدق وضعیت دولت و روند اقتصادی کشور تغییر کرد. بدین معنی که شرایط اقتصادی به صورتی ساماندهی و جهت داده شد که درآمدهای نفتی به واردات مواد غذایی و کالاهای استراتژیک انجامید و وابستگی اقتصادی تعمیق یافت.
کهندل گفت: این نکته باعث افزایش تقاضای سرانه شد و با ثابت ماندن شاخص تولید سرانه مواد غذایی، قیمت مواد غذایی افزایش یافت: گروه‌های کم درآمد به شدت تحت فشار افزایش قیمت‌ها قرار می‌گرفتند و بر این اساس و برای جلوگیری از مخاطرات اجتماعی، راهی جز افزایش واردات مواد غذایی برای دولت باقی نمی‌ماند.
کهندل افزود: نظر این بود که تا وقتی درآمد نفت، ارز خارجی را تأمین می‌کند، مواد غذایی لازم برای ارضای تقاضا، وارد شود، این واردات فشارهای موجود برای توسعه کشاورزی را کاهش می‌داد و این بخش به اندازه ارضای تقاضا رشد نمی‌کرد. به همین دلیل با افزایش تولید ناخالص ملی و جمعیت، تقاضا برای واردات مواد غذایی بیشتر، افزایش می‌یافت.
وی با بیان این که این موضوع صادرات نفت را برای تأمین ارز بیشتر، افزایش می‌داد تصریح کرد: رژیم همواره نگران موجودیت خود بعد از تمام شدن نفت بود.
براساس گزارش رسیده، در ساعات بعد از ظهر نیز همایش با سخنرانی آقای سید مرتضی نبوی پژوهشگر و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به کار خود ادامه داد. آقای نبوی در سخنان خود گفت:
جهت‌گیری سیاست خارجی شاه موازنه مثبت بود. در این جهت او تنها به امریکا امتیازهای جذاب و چشم پر کن نداد، بلکه با استفاده از فرصت پدید آمده، به دلیل افزایش درآمدهای نفتی و تلاش ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ سرد، امتیازهای بزرگی به ابرقدرت شرق و دیگر قدرتها هم تقدیم کرد؛ به طوری که رادیو مسکو به تمجید اصلاحات شاهانه و تقبیح اقدامات انقلابیون ایران پرداخت. خرید بعضی تسلیحات جنگی از بلوک شرق، احداث ذوب‌آهن اصفهان توسط شوروی، فروش گاز ارزان به شوروی از جمله‌ امتیازات اعطایی شاه به شرق است.
سیاست خاورمیانه‌ای شاه، اتحاد و همبستگی با دولتهای محافظه‌کار و هم پیمانان منطقه‌ای امریکا و تشکیل پیمانهای نظامی (سنتو) و اقتصادی (آرسی‌دی) و برقراری روابط محرمانه با اسرائیل و تأمین انرژی مورد نیاز این رژیم، پیشبرد سیاست امریکا در اوپک و مقابله با جنبشهای انقلابی در منطقه بود.
رئیس جمهور امریکا، کارتر دموکرات، تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران مرتب از ثبات رژیم شاه و حمایت بی‌قید و شرط از پهلوی دوم دم می‌زد و تنها در پایان کنفرانس گوادلوپ که در 15 دی 1357 با شرکت جیمی کارتر، ژیسکاردستن، جیمز کالاهان و هلموت اشمیت برگزار شد و به دنبال گزارش‌هایی که سران سه کشور اروپایی به امریکا ارائه دادند، دانست که کار از کار گذشته و سقوط شاه حتمی است. کارتر پیش از آن، تصوری از پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه نداشت.
آقای حجت‌الله غنیمی‌فرد سخنران بعدی همایش گفت:
توجه خاص انگلیس و سپس امریکا به تقویت صنعت نفت ایران در سالهای پایانی جنگ جهانی دوم تا ملی شدن این صنعت و تحریم نفتی و سیاسی ایران در 1330 تا کودتای 28 مرداد 1332 و سپس حضور سریع و وسیع امریکا در صنعت نفت ایران پس از کودتا، اجرای سیاستی استعماری در وجه اقتصادی کشور بود؛ سیاستی مبتنی بر توسعه یک قطبی در اقتصاد. این سیاست، باعث تحکیم حضور شرکت‌های بزرگ صنعتی و تجاری در کشورهای کمتر رشد یافته پس از جنگ جهانی دوم شد. همچنین به فراخور امکانات اقلیمی کشورهای فقیر، یک بخش از کل اقتصاد از جمله کشاورزی یا قسمتی از معادن در معرض سرمایه‌گذاری وسیع و آموزش و انتقال دانش فنی روز قرار گرفت و با سرعتی به مراتب بیش از سایر بخشهای اقتصادی رشد و توسعه ‌یافت. بخش سنتی اقتصاد یا به شکل اولیه خود باقی ‌ماند و یا با رشدی بطئی همراه بود. در مقابل، تک قطب اقتصادی توسعه یافت که عموماً برای حفظ و افزایش منافع سرمایه‌گذاران خارجی بود که با رشدی سریع، خود را به معیارهای جهانی نزدیک می‌کرد.
صنعت نفت ایران در دوران پهلوی دوم و بالاخص پس از کودتای 1332 نقطه توجه و هدف سیاست دوگانگی اقتصاد بود. صنعت نفت ایران که جلوه بارز این سیاست نو استعماری بود، علیرغم انتظار طراحان و مجریان این سیاست، پس از حدود بیست و پنج سال در مقابل واکنش مردمی مذهبی از درون به اهرمی برای موفقیت نیروهای خواهان انقلاب اسلامی و سقوط پهلوی دوم تبدیل شد.
همایش سقوط سپس با سخنرانی دکتر عبدالرحیم گواهی مشاور وزیر خارجه ادامه یافت.
گواهی در ابتدای سخنان خود به سخنان پرویز راجی آخرین سفیر رژیم شاهنشاهی در لندن اشاره کرد و گفت: وقوع انقلاب اسلامی ایران بدین خاطر نبود که بنابر گفته بی‌پایه راجی، ما کشوری بدوی و عقب افتاده هستیم، بلکه به خاطر عیاشی و هرزه‌گری خود این جناب آخرین سفیر شاه در لندن، و اربابه‌اش بود که تاآخرین لحظه دمی از شهوت و مشروب و قدرت غفلت نکردند و خاطرات چاپ شده هر دو نفرشان مشحون از این آلودگیها است. پیروزی انقلاب بدین جهت نبود که به قول اشرف انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها بالاخره شاه را از کار انداختند بلکه به قول پارسونز در اثر اشتباهات خود شاه بود.
رییس مرکز پژوهش ادیان جهان افزود: سقوط شاه ـ به قول همین ‌آقای راجی ـ در اثر اولویت‌های عوضی‌اش، سیاست‌های اقتصادی فاجعه‌آمیزش، بلند پروازی‌های نظامی‌اش، عطش سیراب ناپذیرش به شنیدن تملق و بی‌توجهی حیرت‌ انگیزش نسبت به احساسات ملتش، بود؛ به خاطر تکیه مطلقش بر ارتش و ساواک، به خاطر اینکه ـ به قول سولیوان ـ وی زمامداری نبود که توانایی و قابلیت رهبری کشوری در شرایط بحرانی را داشته باشد؛ به خاطر ژست الکی و آبکی قدرتمند بودن، به خود گرفتن و ادای دیکتاتورها را درآوردن بود؛ و بالاخره به خاطر این که وی، در تنهایی و بی‌کسی شاهانه خویش، هیچکس جز سفیر امریکا را نداشت که با او گپ بزند و درد دل کند! چنانچه خودش هم بالاخره به فساد و غیر مردمی بودن حکومتش پی برد و قول اصلاح و مردمی بودن داد، لیکن نوشدارو پس از مرگ سهراب.
وی با بیان این که در روزهای آخر سلطنت پهلوی سیر حوادث به قدری سریع بود و انقلاب ایران در چنان ابعادی گسترش می‌یافت که هیچ چیز نمی‌توانست جلودار آن باشد،‌گفت: سقوط شاه به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده بود، که این البته به دلیل قدرت و نفوذ بالای روحانیت بودکه به قول اشرف پهلوی تا آن زمان از طرف رژیم بسیار دست کم گرفته شده بود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: با توجه به وابستگی سیاسی و به تبع آن استبداد داخلی، وابستگی اطلاعاتی ـ نظامی، وابستگی اقتصادی، و بالاخره وابستگی فرهنگی رژیم پهلوی بالاخص در دوران 37 ساله حکومت محمد‌رضا می‌توان چنین نتیجه گرفت که سقوط محمد‌رضا و خاندان پهلوی بیشتر به دلیل رواج فساد، حکومت فردی و استبداد داخلی، قتل و حبس و شکنجه و تکیه مطلق بر قدرتهای خارجی بود.
سید مصطفی تقوی مقدم سخنران بعدی همایش اظهار داشت: برای تبیین نقش گروه‌ها و شخصیت‌ها در رخداد سقوط پهلوی، در فاصله 7 ـ 1356، باید آرایش سیاسی جریانها و احزاب و شخصیت‌های مخالف رژیم در دو سال یاد شده را مورد بحث و بررسی قرار داد.
وی تأکید کرد: مواضع و موقعیت و نفوذ جبهه ملی، نهضت آزادی، حزب توده، سازمانهای مجاهدین و فداییان خلق که در مجموع، جریان روشنفکری فعالی را نیز در بر می‌گیرند مراجع تقلید مهم،‌به عنوان مهم‌ترین جریان‌ها و شخصیت‌های تأثیرگذار بر بینش و کنش جامعه نشان می‌دهد که مجموعه جریانها و شخصیتهای فوق به چند دسته تقسیم می‌شوند.
تقوی مقدم ادامه داد: برخی صرفنظر از اینکه اعتبار اجتماعی یا توانایی عملی برای رهبری جامعه راداشته یا نداشته‌اند، اصولاً به سقوط پهلوی و تغییر سلطنت معتقد نبوده، به رفرم نظام موجود و تغییر آن از سلطنت استبدادی به سلطنت مشروطه و سهیم شدن در قدرت قانع بوده و همین را به عنوان غایت مطالبات خود پی‌گیری می‌کردند.
وی افزود: برخی مانند سازمان‌های چریکی معتقد به سقوط پهلوی بودند، اما آنها در مقطع تاریخی مورد بحث، عملاً متلاشی و مضمحل شده بودند و در صورت عدم تلاش و اضمحلال نیز، از یکسو وجاهت لازم برای جلب اعتماد عمومی و کسب جایگاه رهبری نداشتند و از سوی دیگر، رویکرد آنها یعنی مشی مسلحانه با توجه به تعارض عقیدتی آنها با بدنه جامعه، امکان توفیق نداشت.
این پژوهشگر تاریخ معاصر خاطر نشان ساخت: برخی دیگر نیز علاقمند به سقوط پهلوی بودند و بالقوه امکان رهبری جامعه برای اسقاط پهلوی را داشتند اما اینان به دلیل ویژگی‌های شخصیتی و نوع تلقی از رابطه دین و سیاست، چنین موضعی اتخاذ نکردند.
تقوی مقدم ضمن تشریح مواضع مجموعه گروه‌ها و شخصیت‌های فوق و جریان‌های مدعی رهبری جامعه نتیجه‌گیری کرد که اگر رهبری جامعه در مقطع تاریخی مورد بحث در اختیار یک فرد و یا مجموعه این گروه‌ها و شخصیت‌ها می‌بود، رخداد سقوط سلطنت پهلوی، دست کم در مقطع زمانی بهمن 57، رخ نمی‌داد، زیرا طرح سقوط پهلوی از سوی هیچکدام از آنها به جامعه ارائه نگردید.
این پژوهشگر تاریخ معاصر در پایان با تشریح و تبیین مواضع حضرت امام خمینی (ره) از سال 1341 تا 1357، ویژگی‌های شخصیتی و تاکتیکها و تدابیر ایشان، تأکید کرد: امام به عنوان طراح ضرورت سقوط پهلوی با اتخاذ تدابیر لازم، دسیسه‌های بین‌المللی و شگردهای گوناگون رژیم را خنثی کرده، ضرورت سقوط آن را مورد پذیرش افکار عمومی قرار داده و همه گروه‌ها و شخصیت‌های فوق را به انفعال و پذیرش این ضرورت واداشته و توانست همه زمینه‌ها و عوامل نارضایتی را ساماندهی کرده و برای تحقق سقوط سلطنت پهلوی و تغییر نظام شاهنشاهی بسیج کند.
آقای عمید زنجانی رئیس دانشگاه تهران آخرین سخنران همایش «سقوط» بود. وی با اشاره به تفاوت‌ های انقلاب اسلامی با مشروطه خاطر نشان کرد: هر کدام از این دو انقلاب دارای ویژگی‌های خاص خود هستند و این که کسانی انقلاب اسلامی را یک حادثه بزرگ و علمی قلمداد می‌کنند و آن را مشابه سایر انقلاب‌ها می‌دانند باید دقت داشته باشند که دچار تحریف تاریخ نشوند.
عمید زنجانی با ابراز تأسف از این که این تحریف زمانی صورت می‌گیرد که برخی به بهانه علمی نشان دادن تحلیل‌های خود، انقلاب اسلامی را بادیگر انقلاب‌ها مقایسه می‌کنند، تأکید کرد: دودمان پهلوی درصدد فرهنگ‌سازی و ساختن هویت جدید برای ایران بود که با هویت اصلی ملت ایران تفات اساسی داشت.
رئیس دانشگاه تهران با بیان اینکه راه انتخاب شده برای ایجاد هویت جدید توسط دودمان پهلوی دین‌زدایی بود تصریح کرد: در دوره پهلوی دوم ابزارهای مدرن به خدمت محمد‌رضا شاه درآمد تا در روند دین‌زدائی، تسریع شود. حتی از استادان دانشگاهها برای فرهنگ‌سازی و هویت‌سازی و مسخ دین بهره گرفتند. وی اشتباه رژیم پهلوی را بریدن از مردم و وابستگی به غرب دانست و گفت: خوی نظامی و سربازی رضاخان در نهایت باعث شد که از انگلستان دست بردارد و به آلمان‌ها روی بیاورد که همان نیز باعث سقوطش شد.
عمید زنجانی اتخاذ سیاست دین‌زدایی و وابستگی به غرب را از عوامل شتاب دهنده اضمحلال رژیم پهلوی برشمرد و ابراز داشت: محمد‌رضا برای ماندن، خود را به تمام قدرت‌های دنیا وابسته کرد،‌ اما این وابستگی کامل باعث قطع ارتباط او با مردم شد.
دومین همایش «سقوط» با برگزاری میزگردی با حضور آقایان صادق زیبا کلام، عباس سلیمی‌نمین، عبدالرضا هوشنگ مهدوی و روح‌‌الله حسینیان به کار خود پایان داد.
قابل ذکر است جمعاً 38 مقاله و 12 خلاصه مقاله به دبیرخانه این همایش ارسال شد که به زودی با عنوان سقوط (جلد دوم) منتشر خواهد شد.


منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 11



 
تعداد بازدید: 1021


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: