13 خرداد 1393
مینو خانی؛ دانشجوی دکترای تاریخ هنر
اشاره:
مطالعه تاریخ هنر نشان می دهد که اتفاقات اجتماعی یکی از موارد مهمی است که تغییر و تحول بنیادین در آثار هنری ایجاد می کند. انقلاب اسلامی ایران با تغییر و تحول بنیادینی که در اساس جامعه به وجود آورد و هنرمند انقلاب در راستای ایدئولوژی انقلاب و تبلیغ آرمانها و شعارهای انقلاب به ایجاد اثر پرداختند. 15 خرداد 1342 به عنوان بستری که زمینه ساز انقلاب اسلامی شد، یکی از اتفاقاتی است که توجه هنرمندان انقلاب را به خود جلب کرده است. «فیضیه» اثر حبیب الله صادقی از جمله آثاری است که به این واقعه تاریخی می پردازد.
نام اثر: فیضیه
نام هنرمند: حبیبالله صادقی
سال خلق: 1356
تکنیک: رنگ و روغن
ابعاد: 320*400 سانتیمتر
اثر «فیضیه» اولین اثر حبیبالله صادقی است که بعد از انقلاب در نمایشگاهی که تنها بعد از 10 روز از پیروزی انقلاب در حسینیه ارشاد تهران برگزار شد، در معرض دید عموم قرار گرفت. این نمایشگاه بعد از تهران، در چند شهر بزرگ از جمله رشت، شیراز، قم، اصفهان و تبریز برگزار شد و با استقبال مردم روبرو شد.
در این تابلو که اثری دو لتهای است، تعداد بسیار زیادی انسان اعم از زن و مرد در هر دو لته آن دیده میشود. در لته سمت چپ، افرادی کفنپوش به دار آویخته شدهاند و چند تن دیگر بر روی زمین. صورت همهی کفنپوشان پیداست و همه، سربندی قرمز دارند. دو مرد نیمه لخت، پشت به تصویر و رو به این جنازهها با هم گفتوگو میکنند. در پلان اول تابلو، مردی طاقه پارچهی سفیدی در دست دارد و جنازها را در آن میپیچد. وی در حال کفن کردن جنازهای است که در تابوت دراز کشیده و دستهای خود را از تابوت بیرون آورده است. پشت سر این مرد، زنی جنازهای کفنپوش را بر دوش خود به جلو میکشد.
در سمت چپ لته چپ، دو مرد بیل به دست در حال پوشاندن قبری هستند که جنازهای در آن گذاشته شده است. در میانهی تصویر، دو زن و دو مرد، بدون نیمه تنه، در حال تشیع تابوتی هستند. زنها نیمه عریان ولی با سری پوشیده هستند. در سمت راست این لته، مردمی که ترس از چهرههاشان پیداست، جلوی درب مسجدی جمع شده و به صحنهی کفنپوشان و قبرکنان مینگرند. پشت سر آنها، پرچم مدوری که در ایام محرم به پا میشود ترسیم شده که بر سر آن، پرچم کوچک سرخ رنگی در اهتزار است. پشت سر دارهای آویخته، چند مرد نیمه لخت کریه، طناب دار را میکشند. بین آنها و دارهای آویخته شده، ردیف مردانی قرار دارد که یکی از آنها فرد دیگری را بر دوش خود حمل میکند.
در لته دوم جمعیت زیادی دیده میشود. یک مرد جلوی دهان مردی را که رو به لتهی سمت چپ و ردیف جنازهها دارد، گرفته و انگشت سبابه خود را به نشانه سکوت بر دهان گذاشته است. پشت سر او، افرادی در سیاهی فرو رفتهاند و با چهرههای مبهم و لباسهای سیاه تابلو را به سیاهی کشاندهاند. بعضی از آنها، به نظر مردگانی هستند که از قبر بیرون آمدهاند. در میانهی تصویر، یکی از این افراد، پرچم سفید رنگی در دست دارد. انتهای تصویر، دو مناره با پرچمهای قرمز رنگ در طرفین یک گنبد خودنمایی میکند. آسمان، آبی تیره است و رنگ سبز در تیرگی آن به چشم میخورد. آهسته که به سمت راست تصویر حرکت میکنیم، بناهایی به پا شده که یادآور شهر است. افراد سمت راست تصویر با هم درگیرند.
دو نفر با چشمان دریده، دستهای مردی را که کت و شلوار مشکی و پیراهن سفید به تن دارد و چشمانش با دستمال سیاه بسته شده را گرفته و میخواهند او را با خود ببرند. مرد دیگری در سمت راست وی، در چنگال فرد دیگری اسیر شده است. اغلب چهرهها حالت عادی ندارند، یا چشمانشان دریده و درشتتر از ابعاد معمولی چشم انسان است و یا دست و پاهایی بزرگتر از ابعاد انسانهای نقش بسته در نقاشی دارند.
این تابلو چنانچه ذکر شد، اولین اثر به نمایش درآمده از حبیبالله صادقی است، اثری به شدت فیگوراتیو و سمبولیک. هنرمند با توجه به روحیهی مذهبی خود و فعالیتهایی که در دوران دانشجویی در جهت محقق شدن انقلاب اسلامی انجام داده، سوژهی پایان سال دوم دانشگاه خود را یکی از موضوعاتی انتخاب کرده که ارتباط مستقیم با اتفاقات انقلاب سال 1357 دارد: «واقعه مدرسهی فیضیهی قم». نام اثر نیز هیچ شکی باقی نمیگذارد که هنرمند، قصد تصویر کردن اتفاقات این مدرسه را دارد.
هنرمند در این اثر، بیشتر از هر چیز به ترسیم چهره و اندام انسانی پرداخته است، فیگورهای انسانی در لباس-های تیره رنگ و چهرههایی غیرطبیعی که احساسی از نگرانی و اضطراب را به ببینده منتقل میکنند، با دستها و پاهایی بزرگتر از ابعاد منطقی فیگورهای تصویر شده. این فیگورها که در بخشی از تصویر، به شکل جنازه تصویر شدهاند، حکایت از اتفاقی تلخ و کشتار دارند. نمای گلدستهها و گنبد نیز شهری مذهبی را تداعی میکند.
صادقی که در گروه دانشجویان مذهبی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود، در خلق این اثر از اتفاقات مدرسهی فیضیهی قم که منجر به قیام 15 خرداد 1342 و دستگیری آیتالله خمینی شد، تاثیر گرفته است. هنرمند که در زمان خلق این اثر، بسیار جوان و کم تجربه بوده، توانایی خود در خلق اثری پر از عناصر انسانی را به منصه ظهور رسانده است؛ تعداد زیاد فیگورهایی که هر کدام در حال انجام کاری است و از فیگور دیگر قابل شناسایی است.
خسروجردی درباره این اثر میگوید: «دربارهی اثر فیضیه که در ابعاد 2*3 متر و در پاییز سال 1356 ساخته شده است، باید بگویم که صادقی در زمان خلق این اثر، دانشجوی ترم سوم دانشکده هنرهای زیبا بود و متأثر از شخصیت فرانسیسکو گویا، نقاشی اسپانیایی است. او بدون اینکه مدعی باشد، یک استادکار هنرمند آشنا به مسائل اجتماعی بوده و ارائهی پاسخ مناسب به درسهایی را که گرفته، در اولویت قرار میدهد.
صادقی در مقام یک هنرجوی مطلع که روزگاری پیشتر، مدرسهی هنرهای زیبا را به پایان برده است، در همین دوران دانشجویی، دردمندی و حساسیتهای موجود در ماهیت یک هنرمند متعهد را نیز در خود بارور میسازد و جالب است که بخش اعظم این توصیفها در اثر موجود کاملاً به چشم میآید. خالق این اثر، نسبت به تأثیرات فرهنگ روایتگری شرقی، بیتوجه نیست و بهویژه نقاشی پردهنگاری را خوب میشناسد. او بر شکستن قید زمان، اصرار میورزد تا ناگفتههای تلخی را که در مجموع، از یک قصد منشاء میگیرد، در یک اثر به تصویر درآورد. هر چند که به مذاق حاکمیت آن روز خوش نیاید*».
* خسروجردی، حسین، «بیست سال انقلاب اسلامی در نقاشی معاصر ایران»، فصلنامه طاووس، شماره 2 ، زمستان 1378، ص 93-4.
تعداد بازدید: 2925