خاطره گلمحمد شکاری
روزهای انقلاب در حمام روستا کار میکردم. خبر تظاهرات مردم را از رادیو میشنیدم. گاهی خودم یا فرد دیگری از روستا به شهر میرفتیم و در آنجا شاهد راهپیماییها بودیم. در همان ایام یکی از معلمین روستا در شهر به شهادت رسید و تعداد زیادی از مردم برای شرکت در مراسم تشییع جنازهاش به بجنورد رفتند. پسر عموی من از انقلابیون مقیم بجنورد بود. پس از مدتی صبحت به من پیشنهاد کرد که در پخش اعلامیههای امام با او همکاری کنم. وی اعلامیهها را از منزل حاج آقا احمد یاهوئیان در بجنورد میگرفت و به من میداد تا به غلامان برسانم.