انقلاب اسلامی نتایج جستجو

برداشتی از اسناد لانه جاسوسی

روایت اسناد لانه جاسوسی از مستشاران بیگانه در ایران

۲ـ مستشاران بیگانه؛ از دوران مصدق تا امضای کاپیتولاسیون محمد مصدق وقتی در سال 1330 به نخست‌وزیرى رسید، قراردادهاى مربوط به تمدید حضور مستشاران را در ایران در موعد مقرر تمدید نکرد. «در همین سال دولت آمریکا طرح موسوم به برنامه امنیت مشترک (m.s.p) را اعلام کرد. این برنامه براى حمایت از هم‌پیمانان غرب در سراسر جهان، در مقابل تهدیدات شرق بود. برنامه فوق حاوى اعطاء کمک‌هاى نظامى به صورت بلاعوض بود. در مقابل، کشورهایى که خواستار این کمک‌هاى نظامى بودند باید تا تاریخ 18 دی 1330 موافقت خود را با شرایط این برنامه اعلام مى‌نمودند. مصدق، نخست‌وزیر وقت ایران، طى نامه‌اى به تاریخ 14 دی 1330 این برنامه را نپذیرفت و عدم تمایل خود به نقض بى‌طرفى ایران را اعلام نمود. در پى آن آمریکا تحویل تسلیحات جدید به ایران را متوقف نمود و آموزش نظامى افسران ایرانى را قطع کرد. در نتیجه مسئله خروج هیئت‌هاى مستشارى آمریکا به‌طور جدى مطرح شد و موضوع تمدید قرارداد به نتیجه‌اى نرسید. اما دولت مصدق پذیرفت که هیئت‌هاى نظامى آمریکا موقتاً بدون تجدید رسمى قراردادها، در ایران باقى بمانند و به کار خود ادامه دهند و از حقوق و مزایاى سابق برخوردار باشند تا مجلس شورای ملی تکلیف آنان را معین کند. کمی بعد در اسفند 1330 دولت مصدق با نوشتن نامه‌اى به سفیر آمریکا در تهران، تعهدات را رسماً پذیرفت.»[1] در پانزدهم این ماه بین دکتر مصدق و لویی هندرسن سفیر آمریکا مذاکراتى انجام شد. در خلال این مذاکرات هندرسن از مصدق پرسید اگر مستشاران آمریکایی در ایران بمانند، آیا همچون گذشته از مصونیت‌ها و معافیت‌های سابق مطابق قراردادهای قبلی برخوردار خواهند شد؟ و مصدق پاسخ مثبت داد. در پی این گفت‌وگوها اعطاى کمک‌های نظامى آمریکا به ایران از سرگرفته شد و وزارت خارجه آمریکا نامه مصدق را به عنوان قبول بخشى از شرایط «برنامه امنیت مشترک» تلقى کرد.[2] روز ۲۸ اسفند ۱۳۳۰ سخنگوی دولت مصدق در کنفرانس مطبوعاتی در دفتر نخست‌وزیری اعلام کرد: «ایالات متحده موافقت کرده است تا تحت شرایط کنونی به مستشاران آمریکایی اجازه داده شود در ایران باقی بمانند تا دو دولت فرصت کافی جهت مشورت با یکدیگر راجع به وضعیت آینده آنها را داشته باشند. بدیهی است بر طبق تصمیم هیئت وزیران تا مرحله تصمیم‌گیری نهایی حقوق و مزایای مستشاران همچون گذشته پرداخت خواهد شد.»[3] در مورد هیئت مستشاران آمریکا در ژاندارمری نیز مصدق در ۱۵ شهریور ۱۳۳۱ به هندرسن توضیحات مشابهی داد: «نخست‌وزیر گفت: هنوز در موقعیتى نیست که بتواند در مورد تجدید قرارداد رسمى هیئت مستشارى نظامى در ژاندارمرى وارد مذاکره شود. به همین دلیل، پیشنهاد او این بود که این هیئت نیز بر اساس همان شرایطى که هیئت مستشارى نظامى در ارتش شاهنشاهى ایران مشغول به کار است، به فعالیت خود در ایران ادامه دهد. به این معنى که تا زمان اتخاذ تصمیم نهایى، این هیئت بر اساس شرایط قرارداد قبلى عمل کند. بدیهی است در صورت مشخص شدن عدم ضرورت خدمات این هیئت، قبلاً موضوع به اطلاع خواهد رسید تا هیئت براى مرتب کردن امور مربوط به خود، قبل از خروج از ایران فرصت کافى داشته باشد.»[4] مصدق سپس در ۲۶ شهریور ۱۳۳۱ در نامه جداگانه‌ای به وزارت کشور دستور داد حقوق و مزایای مستشاران آمریکایی مستقر در ژاندارمری تا خاتمه قراردادشان، مادامی که در ایران حضور دارند پرداخت شود.[5] البته مصدق کمتر از یک سال بعد قربانی نقشه مشترک آمریکا و انگلیس شد. کودتای 28 مرداد 1332 با برنامه‌ریزی و هدایت مستشاران نظامی آمریکا و افسران ایرانی آموزش‌دیده توسط آنان، سبب سقوط دولت محمد مصدق شد. بعد از این کودتای وضعیت مستشاران نظامی آمریکا در ارتش و ژاندارمری ایران به حالت سابق (قبل از مصدق) بازگشت. در سندی به تاریخ ۲۷ اسفند ۱۳۳۲ قرارداد خدمت مستشاران آمریکا در ارتش از اول فروردین ۱۳۳۳ تا مدت یک سال تمدید و تصویب شد. این سند به امضای لویی هندرسن سفیر آمریکا و عبدالله انتظام وزیر خارجه کابینه کودتایی فضل‌الله زاهدی رسید.[6] در سال 1335 قراردادى براى اجراى پروژه‌هاى «ساختمان‌سازى نظامى» میان ایران و آمریکا امضا شد و هم تعداد نظامیان و مستشاران آمریکا در ایران افزایش یافت و هم آمریکایی‌ها تعداد زیادى از اتباع کشورهاى ثالث را تحت پوشش مقاطعه‌کاران ساختمانى وارد ایران کردند. ورود این نظامیان و اتباع کشورهاى ثالث، مشکل عمده‌اى در ثبت گذرنامه‌هاى آنها میان دو کشور ایجاد کرد، زیرا دولت آمریکا اصرار داشت که گذرنامه‌هاى این افراد به جاى این که در شهربانى ثبت شود در وزارت خارجه ایران ثبت گردد تا از پرداخت هرگونه مالیات، عوارض ورود و کسب جواز کار در ایران معاف شوند.[7] موضوع تمدید سال به سال قرارداد خدمت مستشاران نظامی آمریکا در ارتش و در ژاندارمری ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد تا پایان سال ۱۳۴۰ بی‌هیچ وقفه‌ای ادامه یافت. دولت وقت ایران تقاضای تمدید می‌کرد و سفارت آمریکا در تهران آن را با اصلاحاتی می‌پذیرفت، اما از پایان سال ۱۳۴۰ که دولت ایران مجدداً خواستار تمدید این قرارداد شد، در جوابیه سفارت آمریکا درخواستی گنجانده شد که منشاء یک بحران بزرگ سیاسی و اجتماعی در ایران گردید. در جوابیه سفارت تحت عنوان «یادداشت ۴۲۳» پس از اعلام پذیرش درخواست مجدد ایران برای تمدید این قرارداد، این جملات دیده می‌شود: «این سفارت مایل است مذاکرات بسیارى را که اخیراً بین نمایندگان دو دولت در رابطه با مشکلاتى با اهمیت روزافزون، انجام شده است را متذکر شود. این مشکلات از این حقیقت ناشى مى‌شوند که موافقتنامه‌هاى موجود به قدر کافى مسئله وضعیت اعضاى هیئت‌هاى مستشارى نظامى ایالات متحده در ایران را در بر نمى‌گیرد. ما معتقدیم نیل به یک تفاهم کلى در این زمینه براى زدودن هر نوع شکى و در نتیجه سهولت در عملکرد مؤثر اعضاى مستشارى، به نفع هر دو دولت خواهد بود. براى نیل به این هدف، سفارت پیشنهاد می‌کند که این پرسنل از امتیازات و مصونیت‌هاى مخصوص «کارمندان ادارى و فنى»، مشروحه در قرارداد وین (18 آوریل 1961) برخوردار گردند. البته معلوم است که پرسنل برجسته مشخص مورد توافق دو دولت، کماکان بهره‌مندى از امتیازات و مصونیت‌هاى «مأمورین سیاسى» را خواهند داشت. سفارت، همچنین پیشنهاد مى‌نماید به منظور هماهنگى و تسهیل در امور ادارى، اصل سابق‌الذکر در مورد هر فردى از پرسنل نظامى و یا کارمندان غیر نظامى وزارت دفاع ایالات متحده و بستگانشان که اهل خانه آنها مى‌باشند و حضور آنها در ایران به‌وسیله دولت شاهنشاهى ایران مجاز شناخته شده، به کار گرفته شود.»[8] این نامه و پاسخ دولت ایران، مقدمه برقراری دور جدید کاپیتولاسیون در تاریخ ایران بود. در آن زمان «جان اف. کندى» که به عنوان رئیس‌جمهور وارد کاخ سفید شده بود، راهبرد جدیدى براى مقابله با کمونیسم و همچنین استقلال‌طلبى ملل جهان سوم در پیش گرفته و دولت‌هاى دست‌نشانده آمریکا در جهان سوم را مجبور به انجام یک سرى اصلاحات کرده بود. در همین رابطه، «على امینى» در اردیبهشت 1340 به نخست‌وزیرى رسید و اصلاحات مورد نظر کندى را آغاز کرد. 10 ماه بعد، در 28 اسفند 1340، دولت کندى با ارسال یک یادداشت دیپلماتیک از دولت امینى خواست تا مستشاران نظامى آمریکا و بستگانشان در ایران را تحت پوشش مصونیت‌هاى کنوانسیون وین قرار دهد. دولت آمریکا مى‌خواست با تبادل یادداشت میان دو دولت، این امتیازات را به راحتى به دست آورد، ولى على امینى که قبلاً ننگ «عاقد کنسرسیوم» را بر پیشانى داشت، نمى‌خواست داغ جدید «احیا‌کننده کاپیتولاسیون» را به آن اضافه کند و در ضمن به خوبى مى‌دانست کاپیتولاسیون چنان خاطره تلخى در تاریخ ایران بر جاى گذاشته که هرکسى بخواهد دوباره این خیانت را تکرار کند، سرنوشت خطرناکى در پیش روى خواهد داشت. لذا امینى تا پایان دوران نخست‌وزیری خود (تیر 1341 ـ 5 ماه بعد از درخواست آمریکا) از جواب دادن به این درخواست طفره رفت.[9] در فروردین 1341 شاه به آمریکا سفر کرد و به دولتمردان آن کشور قبولاند که شخصاً مى‌تواند اصلاحات مورد نظر کاخ سفید را به انجام برساند و احتیاجى به فردى مانند على امینى نیست. لذا در بازگشت، امینى را برکنار کرد و اسداللّه‌ علم را به نخست‌وزیرى منصوب کرد. علم که راز توجه شاه به خود را فهمیده بود و علت برکناری امینی را نیز می‌دانست، پیشتاز تصویب لایحه کاپیتولاسیون شد. با این که در تاریخ معاصر ایران، تصویب این لایحه به حساب عملکرد حسنعلی‌منصور گذارده شده است، ولی علم قبل از ‌منصور این لایحه را در دوران نخست‌وزیری در ۱۳ مهر ۱۳۴۲ و زمانی که امام خمینی در زندان به سر می‌برد، تصویب کرده بود، اما آن را عمداً در اواخر عمر دولت خود به مجلس برد تا فرصت بررسی این لایحه در زمان صدارت خود به دست نیاید و وظیفه دفاع از این لایحه و تبعات آن به عهده دولت منصور قرار گیرد.[10] از این‌رو تا هنگامی که این لایحه در ۲۱ مهر ۱۳۴۳ در دولت حسنعلی منصور از تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی گذشت، موضوع این لایحه مخفی نگاه داشته شده بود.[11] دولت ایران از زمان طرح درخواست سفارت آمریکا برای برقراری کاپیتولاسیون (28 اسفند 1340) تا زمان تصویب این لایحه در مجلس شورای ملی (21 مهر 1343) دو سال و هفت ماه در اضطراب، نگرانی از بازتاب این مصوبه در جامعه، نامه‌نگاری‌های مکرر و محرمانه با سفارت آمریکا و چانه‌زنی‌های سیاسی با مقامات آن سفارتخانه بود. نگرانی دولت به حدی بود که از تاریخ تقاضای آمریکایی‌ها برای تصویب کاپیتولاسیون تا زمان اولین جوابیه دولت ایران یک سال به طول انجامید. اولین پاسخ وزارت امور خارجه ایران به این درخواست که در ۲۰ اسفند ۱۳۴۱ صادر شد، اعلام موافقت با اعطای «وضعیت سیاسی» به کلیه اعضای عالی‌رتبه هیئت مستشاری دارای گذرنامه سیاسی بود تا بتوانند از مصونیت‌ها و امتیازات پیش‌بینی شده در پیمان وین برخوردار شوند. در خصوص بقیه کارمندان هیئت‌های مستشاری نیز گفته شد که «مطالعاتی در جریان است تا برای آنها نیز امتیازات و تسهیلات بیشتری فراهم شود.»[12] وزارت امور خارجه در دومین پاسخ خود که تاریخ آن ۸ ماه بعد یعنی ۲۶ آبان ۱۳۴۲ را نشان می‌دهد، خاطرنشان کرد که «برخورداری کارمندان اداری و فنی آمریکا از مزایا و مصونیت‌های قرارداد وین بسته به تصویب مجلسین سنا و شورای ملی خواهد بود.»[13] در ۲۷ آذر ۱۳۴۲ سفارت آمریکا در یادداشتی به وزارت امور خارجه ایران تصریح کرد: «از نظر سفارت آمریکا اعضای هیئت مستشاری آمریکا دربرگیرنده همه پرسنل نظامی، غیر نظامی، کارمندان و بستگان آنها که اهل خانه هستند، می‌باشد.»[14] این نامه، هشداری به دولت ایران بود که مصونیت‌ها نباید فقط شامل حال مستشاران نظامی گردد. سرانجام در 3 مرداد ۱۳۴۳ یعنی دو سال و چهارماه پس از درخواست سفارت آمریکا، لایحه مربوط به «استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیت‌ها و معافیت‌های قرارداد وین» در مجلس سنا به تصویب رسید.[15] «براى اولین‌بار، در تاریخ 3 مرداد 1343 لایحه براى رسیدگى در مجلس سنا طرح شد و به تصویب رسید. جلسه تا نیمه‌شب ادامه پیدا کرد. جعفر شریف‌امامى رئیس مجلس سنا در توجیه رسیدگى به این لایحه در ساعات نیمه شب مى‌گوید: «البته مقدور هم بود که ما فردا جلسه فوق‌العاده تشکیل بدهیم، ولى چون کار بسیار مختصرى است، اجازه بفرمایید الان تمامش کنیم...»[16] متن لایحه کاپیتولاسیون پس از توضیحات رئیس سنا بدین‌شرح در جمع نمایندگان مجلس سنا مطرح شد: «لایحه اجازه استفاده مستشاران نظامی آمریکا در ایران از مصونیت‌ها و معافیت‌های قرارداد وین: با توجه به لایحه شماره ۱۸ ـ ۲۲۹۱ ـ ۲۱۵۷ ـ ۲۵/۱۱/۱۳۴۲ دولت و ضمائم آن که در تاریخ ۲۱/۱۱/۴۲ به مجلس سنا تقدیم شده، به دولت اجازه داده می‌شود که رئیس و اعضای هیأت‌های مستشاری نظامی ایالات متحده در ایران را که به موجب موافقت‌نامه‌های مربوطه در استخدام دولت شاهنشاهی می‌باشند از مصونیت‌ها و معافیت‌هایی که شامل کارمندان اداری و فنی موصوف در بند (و) ماده اول قرارداد وین که در تاریخ هجدهم آوریل ۱۹۶۱ مطابق بیست‌ونهم فروردین ۱۳۴۰ به امضاء رسیده است، می‌باشد برخوردار نماید.»[17] بند (و) در عبارت مذکور، مفهومی وسیع را دربر می‌گرفت و تقریباً شامل تمام شهروندان آمریکایی در ایران می‌شد. عبارت «اعضای هیأت مستشاری آمریکا در ایران»، نیز شامل «پرسنل نظامی و غیرنظامی آمریکا و بستگانشان که در ایران بر طبق قراردادها و توافق‌های دو طرف مستقر بودند» می‌شد.[18] زمانی که مجلس سنا وارد شور شد، میرفندرسکی، معاون وزارت خارجه، برای آنکه نظر موافق نمایندگان سنا را نسبت به لایحه کاپیتولاسیون جلب کند، این لایحه را تا حد یک «معافیت گمرکی از حقوق آمریکایی‌ها» پایین آورد. وی در توضیح لایحه گفت: «... در یادداشت‌هایی که مبادله شده، مصونیت‌ها و معافیت‌ها آمده است. همان‌طور که جناب آقای نخست‌وزیر فرمودند، آقایان سناتورهای عظام می‌دانند که باید در خیلی از تصورات و اندیشه‌ها جرح و تعدیل کرد. شاید در نظر اول خیلی گران بیاید که ما برای یک عده خارجی در ایران تقاضای مصونیت و معافیت بکنیم اما ما این مصونیت‌ها و معافیت‌ها را برای خارجی‌ها تقاضا نمی‌کنیم. ما برای خاطر خدمتی تقاضا می‌کنیم که آنها برای ما انجام می‌دهند. درباره این موضوع زیاد فکر کردیم و پس از مشاوره با دستگاه‌های مختلف مملکت به این نتیجه رسیدیم که اعطای این مصونیت‌ها و مزایا ضرری برای دولت شاهنشاهی ندارد و معافیت مالیاتی است که از حقوق آنان مالیات گرفته نشود یا برای مسکن و تغذیه معافیت داشته باشند که مهم نیست. به علاوه این معافیت چیزی نیست که تنها ما قایل شده باشیم، دولت‌های دیگر هم چنین کرده‌اند، دولت ترکیه هم کرده، دولت یونان هم کرده، این مستلزم همکاری ما با دولت آمریکا است...»[19] براساس آنچه که در اسناد لانه جاسوسی آمده است لایحه «استفاده مستشاران نظامی آمریکا از مصونیت‌های قرارداد وین» بر خلاف روال معمول، ابتدا طبق دستور رئیس سنا ـ شریف امامی ـ با یک قیام و قعود ساده تصویب شد، آنگاه نمایندگان سنا راجع به محتوای لایحه سئوال کردند![20] در ۶ مرداد ۱۳۴۳ «راک. ول» کاردار سفارت آمریکا در تهران با خشنودی گزارش تصویب بی‌چون و چرای قرارداد یاد شده در سنا را به وزارت امور خارجه کشورش مخابره کرد و نوشت: «جریانات در مسیر صحیح افتاده است... ولی در راهروها بعضی نمایندگان سنا ابراز نارضایتی کرده‌اند... ما با نمایندگان کلیدی مجلس شورای ملی که اکنون در تعطیلات تابستانی هستند در تماس هستیم تا از تصویب بی‌دردسر آن اطمینان حاصل کنیم... ولی اگر نارضایی بعضی از نمایندگان سنا به داخل مجلس شورای ملی درز کند ممکن است ایجاد مشکل شود... خوشبختانه دولت کنترل مؤثری بر سه چهارم نمایندگان مجلس دارد و آماده است به محض از سرگیری کار مجلس شورای ملی، اعمال فشار کند. غلام‌عباس آرام وزیر امور خارجه به من گفته است: مشکل، سنا بود. در مجلس شورای ملی مشکلی بروز نخواهد کرد...»[21] یک سند لانه جاسوسی به تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۴۳ حاوی نامه‌ای از سفارت آمریکا به مسئول امور ایران در وزارت خارجه آمریکاست. در این نامه گفته شده که «احمد میرفندرسکی از وزارت خارجه ایران، نمایندگی دولتش را در امر دفاع از لایحه مصونیت مستشاران آمریکایی در مجلس شورای ملی بر عهده دارد. وی هرگونه اطلاعاتی را که بتواند به تصویب این لایحه در مجلس کمک کند، از ما درخواست کرده است.» در این نامه، سفارت آمریکا از وزارت خارجه آن کشور موکداً درخواست کرده تا هرگونه سابقه، اطلاعات و مطالب مفیدی که به متقاعد کردن نمایندگان مجلس ایران جهت تأیید و تصویب لایحه کمک کند، برای این سفارتخانه فرستاده شود.[22] در سندی به تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۴۳ «جان. آرمیتاژ» مشاور سیاسی سفیر در نامه‌ای به «راک. ول» کاردار سفارت، گفته است که در مذاکره بعدی با میرفندرسکی از وی بخواهید به هنگام صحبت کردن راجع به مستشاران، از عبارت «در استخدام دولت ایران» استفاده نکند، چون به مصلحت نیست، بلکه از مستشاران با این عنوان استفاده کند: «آنان به درخواست صریح دولت ایران در این کشور حضور دارند.»[23] از روز سوم مرداد ۱۳۴۳ که لایحه کاپیتولاسیون در مجلس سنا به تصویب رسید تا ۲۱ مهر همان سال که لایحه در مجلس شورای ملی تصویب شد، سفارت آمریکا در تهران دائماً سرگرم توصیه و تذکر به وزارت امور خارجه ایران بر سر دو موضوع بود: یکی چانه‌زنی بر سر شمول مصونیت‌ها به دیگر اتباع آمریکایی با بهانه‌ها و پوشش‌های قانونی، و دیگری القاء این نکته که ورود مستشاران آمریکایی به ایران، خواست دولت تهران بوده و طبعاً گستره مصونیت‌ها حق آنان است. هدف نهایی نیز این بوده که آنچه که در مجلس شورای ملی تصویب می‌شود فراگیرتر از مصوبه سنا و مقبول‌تر از نظر آمریکایی‌ها باشد. چانه‌زنی‌های سفارت آمریکا یک بار نزدیک بود کل مصوبه سنا را زیر سؤال ببرد و آن را از نو مورد بازبینی قرار دهد تا متن قرارداد جامع‌تر شود و به نفع آمریکایی‌ها تصحیح گردد. در همین رابطه در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تاریخ 4 مهر 1343 (17 روز قبل از تصویب لایحه در مجلس شورای ملی) آمده است: «سرگرد هارت از هیئت مستشاران نظامی و آقای هرتز از سفارت... صبح روی این مسئله بحث می‌کردند که آیا مطلوب‌تر خواهد بود که روند کنونی برای تصویب لایحه در مجلسین را بپذیریم یا اینکه باید پیشنهاد کنیم که لایحه مجلس بازبینی گردد تا وضعیت پرسنل نظامی آمریکا در ایران به‌طرز صحیحی تشریح شود. متذکر می‌شود که در حالت دوم لایحه باید مجدداً به سنا یعنی به جایی که توصیف ناقصی از شمول مورد نظر ما در لایحه گنجانده شده بود، برگردد و این می‌تواند به مناقشه بین دو مجلس، تأخیر بیشتر در کاربرد کنوانسیون وین در مورد پرسنل ما و ایجاد مشکلاتی برای دو دولت ایران و آمریکا منجر شود. از قبل هم زمزمه‌های نارضایتی در سنا و مجلس در مورد کاپیتولاسیون وجود داشته و ما مجبور شده‌ایم که به دولت فشار آوریم، تا اقدامات مربوط به روند تصویب لایحه را در اسرع وقت تکمیل کند. در صورتی که این لایحه بار دیگر به سنا برگردد، ممکن است دولت ایران کنترل اوضاع را از دست بدهد.»[24] ۶ روز قبل از مطرح شدن موضوع کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی، کاردار آمریکا در تهران در نامه‌ای محرمانه به احمد میرفندرسکی معاون امور سیاسی و پارلمانی وزارت خارجه ایران از وی با تأکید خواست به هنگام طرح این لایحه در مجلس، وی یا هر نماینده‌ای از طرف دولت این مطلب را روشن سازد که مقصود این نیست که کنوانسیون وین فقط شامل آن دسته از اعضاى هیئت مستشارى نظامى آمریکا که در استخدام دولت شاهنشاهى هستند، خواهد شد، بلکه منظور این است که این لایحه «همه پرسنل نظامى یا کارمندان غیر نظامى وزارت دفاع آمریکا که حضور آنان در ایران توسط دولت شاهنشاهى ایران مجاز شمرده شده، را شامل مى‌گردد.»[25] یک روز قبل از طرح موضوع کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی، کاردار آمریکا در تهران در ۲۰ مهر ۱۳۴۳ در نامه‌ای به وزارت خارجه کشورش اعلام کرد: «شاه پیغام داده که هیچ‌گونه دردسری را نمی‌خواهد. بنابراین ما انتظار داریم تصویب لایحه بدون هیچ‌گونه مشکلی انجام شود... دولت سانسور شدیدی را در مورد خبرها و مذاکرات مربوط به این لایحه را اعمال کرده است... نشریه آژنگ نیز به دلیل چاپ مقاله‌ای علیه کاپیتولاسیون به قلم احمد آرامش توقیف شده است... شاه به‌طور واضح تمایل خود را آشکار کرده که می‌خواهد لایحه تصویب شود... بعد از تصویب لایحه باید آماده باشیم تا ژست‌هایی به‌وسیله بخش‌هایی از رژیم مشاهده شود دال بر اینکه رژیم خودش را به ایالات متحده نفروخته است و...»[26] صبح روز بعد، نقشه آمریکا که به‌وسیله مستشارانش در ایران طراحی و برنامه‌ریزی شده بود، به بار نشست و لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی به تصویب رسید؛ همان لایحه‌ای که تا قبل از تصویب، «شاه همواره یکی از بزرگترین دستاوردهای حکومت پدرش را الغای کاپیتولاسیون در ایران می‌دانست.»[27]   پی‌نوشت‌ها:   [1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب هفتم، ص 543. [2]. همان، ص 545 (سند شماره 31). [3]. همان، ص ۵۴۷ (سند شماره ۳۵). [4]. همان، ص 550 (سند شماره 39). [5]. همان، ص ۵۵۲ (سند شماره ۴۱). [6]. همان، ص ۵۵۶ (سند شماره ۴۴). [7]. همان، ص 559. [8]. همان، ص 597 - 598 (سند شماره 1 ـ مقدمات احیاى کاپیتولاسیون). [9]. همان، ص ۵۹۲، مبحث: «احیای کاپیتولاسیون». [10]. همان، ص ۵۹۳. [11]. شاهدی، مظفر، اسدالله علم؛ مردی برای تمام فصول، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۷۹، ص ۴۶۳. [12]. اسناد لانه، همان، کتاب هفتم، ص ۵۹۸ (سند شماره 2). [13]. همان، ص ۵۹۹ (سند شماره ۳). [14]. همان، ص ۶۰۰ (سند شماره ۴). [15]. همان، (سند شماره ۵). [16]. همان، پی‌نوشت سند شماره 5، ص 600. [17]. همان، ص 829، مبحث: «مستشاری نظامی آمریکا در ایران». [18]. همان، ص 600، همان مبحث. [19]. همان، ص 632، همان مبحث. [20]. همان، ص ۶۰۲. [21]. همان، ص ۶۰۵ (سند شماره ۶). [22]. همان، ص ۶۰۵ - ۶۰۶ (سند شماره ۷). [23]. همان، ص ۶۰۸ (سند شماره ۹). [24]. همان ص 611 (سند شماره 11). [25]. همان، ص 614 (سند شماره 12). [26]. همان، ص ۶۱۵ - ۶۱۶ (سند شماره ۱۳). [27]. همان، ص ۵۹3، مبحث: «مستشاری نظامی آمریکا در ایران».

نفوذ «سیا» در احزاب عصر پهلوی

بخش دوم: نفوذ سیا در شخصیت‌های غیر حزبی این بخش به شرح فعالیت‌های سیاسی و اطلاعاتی و ارتباطات کسانی اختصاص دارد که به ویژه در سال‌های بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تلاش کردند در پیوند با سفارت آمریکا در تهران، پلکان ترقی را طی کنند و به مناصبی دست یابند. آمریکایی‌ها نیز با استقبال از این نگرش، توانستند نفوذ خود را به‌وسیله این افراد در تمامی ارگان‌های اجرایی، قضایی و مقننه، و همچنین ارتش و مراکز اقتصادی، سیاسی، نفتی و کانون‌های فرهنگی جامعه گسترش دهند و طرح‌ها و برنامه‌های خود را در بخش‌های مختلف کشور مرحله به مرحله به اجرا درآورند. در این روند ۱۵ ساله، حد فاصل کودتای 28 مرداد تا سقوط پهلوی، بخشی از رجال حکومتی به منابع اطلاعاتی مطمئن سیا و سفارت آمریکا بدل شدند. بسیاری از این‌ افراد که الزاماً در حزب و گروه خاصی نیز عضویت نداشتند از نظر اسناد لانه جاسوسی به «رابطین خوب سیا» مشهور شده بودند. در این قسمت به ارائه دیدگاه‌های تعدادی از این افراد با استفاده از اسناد لانه جاسوسی می‌پردازیم: علیقلی اردلان آخرین وزیر دربار پهلوی «از زمانی که دکتر اردلان وارد خدمت وزارت امور خارجه شد، سفارت (آمریکا) روابط فوق‌العاده نزدیک و دوستانه‌ای با او داشته است. وی در تمام احوال نسبت به درخواست‌های آمریکا برای همکاری و مشاوره دادن اطلاعات به سفارتخانه و نیز همکاری در اتمام برنامه‌ها و طرح‌های سفارت کوشا بوده است.»[1] او در طول خدمتش با مقامات آمریکایی مناسبات حسنه و ویژه‌ای داشته و از دید آمریکایی‌ها «دیپلماتی ذی‌صلاح و شایسته» لقب گرفته بود.[2] «گرایش شدید اردلان به آمریکایی‌ها بیشتر در خلال سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۴ که وی نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل را بر عهده داشت، شکل گرفت.»[3] عبدالرضا انصاری رئیس تشریفات دربار «آن‌قدر از لحاظ تمایلات خود نسبت به آمریکا شناخته شده است که ترجیح می‌دهد ملاقات‌هایش علنی باشد تا مبادا تصور شود که وی چیزی را پنهان می‌کند. همیشه در دسترس و آماده بحث است. انصاری یک طرفدار آمریکایی اصیل است. او همیشه با آمریکایی‌ها با آمادگی کامل مراوده می‌کند.»[4] سناتور سیدمحمد سجادی معاون سنا «سجادی به اندازه دیگر سناتورها در مورد موضوعات سیاست آگاهی دارد. اگر کسی بتواند اطمینان او را جلب کند، منبع خیلی عالی از اطلاعات مربوط به صحبت‌هایی است که در پشت صحنه می‌شود.»[5] عبدالمجید مجیدی آخرین رئیس سازمان برنامه و بودجه پهلوی «او جهت تماس در آن وزارتخانه فرد خوبی است. زن او سردسته زنان خواننده اپرا در ایران است و این یک باب آشنایی خوبی است.»[6] «زمانی که در کابینه هویدا بود، ارتباط‌هایش با سفارت آمریکا عالی بود.»[7] «او هم به صورت رسمی و هم به صورت شخصی ارتباط‌هایی عالی با سفارت داشته است.»[8] عبدالله ریاضی آخرین رئیس مجلس شورای ملی مهمترین فراز زندگی سیاسی عبدالله ریاضی در مقام رئیس مجلس شورای ملی، نقش مؤثر وی در تصویب لایحه کاپیتولاسیون بود. وی تلاش فراوانی برای به نتیجه رسیدن سریع این لایحه و تصویب آن انجام داد و تلاش داشت به نمایندگان مجلس بفهماند که تصویب این لایحه، دستور مستقیم شاه است و آنان اجازه مخالفت علنی ندارند. در یکی از اسناد لانه جاسوسی در این رابطه می‌خوانیم: «بر اساس گزارش منابع c.a.s (منابع کنترل شده آمریکایی) ریاضی رئیس مجلس به همه می‌فهماند که طبق دستورات صادر شده از بالا ، قرار نیست هیچ انتقاد علنی صورت پذیرد و این ماده واحده بایستی با رأی خوبی تصویب شود.»[9] منوچهر گنجی یک سند لانه جاسوسی نیز نام منوچهر گنجی را در فهرست «رابطین خوب آمریکا» جای داده است. در این سند از ده‌ها مقام حکومت پهلوی نام برده شده و ویژگی‌های اخلاقی و سیاسی هر یک که زمینه‌ساز اعتماد آمریکا به آنها شده، ذکر گردیده است. راجع به منوچهر گنجی، به جاه‌طلبی‌های سیاسی وی، ارتباط او با اشرف پهلوی و به تأکیدات او مبنی بر اینکه «حق با ایالات متحده است» اشاره شده است.[10] رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای «او از سال‌های دهه ۱۳۳۰ با قرارگاه سازمان سیا در تهران مرتبط بوده»[11] و در فهرست «رابطین خوب آمریکا» جای داشته است.[12] «خیلی به مأموران سفارت آمریکا علاقه دارد و اغلب در برنامه‌های رسمی انجمن ایران و آمریکا حضور می‌یابد.»[13] او با نام رمز «اس. دی. پروب ـ 1» و یا «پ/1» با سفارت آمریکا مرتبط گردیده است.[14] «او یکی از رابطین مورد اعتماد سازمان سیا برای تماس با حزب خلق مسلمان بود و برای تشکیل یک جبهه سیاسی و متشکل از نهضت رادیکال خودش، جبهه ملی و حزب جمهوری خلق مسلمان شریعتمداری، با سازمان سیا در ارتباط بود. هم با بخش سیاسی سفارت و هم با بخش سیا ارتباط داشت.[15] او این ائتلاف سیاسی را حول محور حزب خلق مسلمان انجام می‌داد.[16] در ۴ آبان ۱۳۵۸ به مقدم مراغه‌ای از طرف سیا «تأییدیه عملیاتی» جدید داده شد.[17] وی در دهم آبان ۱۳۵۸ در جلسه‌ای در منزل خودش توسط یکی از دیپلمات‌های ژاپنی به نام «هاسه‌کاوا» با «تام‌آهرن» رئیس ایستگاه سیا در سفارت آمریکا آشنا شد.[18] در این جلسه مقرر شد که هر هفته در همین محل ملاقاتی صورت گیرد.[19] «مقامات رسمى آمریکایى که مقدم با آنها ملاقات کرده است، او را فردى متعادل، طرفدار آمریکا و روشنفکر تلقى مى‌کنند که صمیمى است و بى‌پرده و صریح صحبت مى‌کند...، مقدم همواره با مقامات رسمى آمریکایى روابط دوستانه داشته و مایل به ادامه مباحثات اصولى است.»[20] هدایت‌الله متین‌دفتری نوه دختری دکتر مصدق «او به آمریکا علاقه‌مند است و اگرچه مانند خیلی دیگر از ایرانی‌ها نااطمینانی عمیقی نسبت به انگلیسی‌ها دارد، ولی آنها را نیز ستایش می‌کند.»[21] متین دفتری در سندی در «فهرست رابطین»[22] و در سندی دیگر در فهرست «رابطین خوب آمریکا» گنجانده شده است.[23] در سند مربوط به «رابطین خوب آمریکا» چنین می‌خوانیم: «دکتر هدایت‌الله متین‌دفتری نوه قهرمان جبهه ملی، مصدق است. رابط خیلی خیلی مفیدی در مورد تحولات در جناح مخالف است و فکر خوبی دارد. علاقه زیادی به سیاست داشته و روابط خیلی خوبی با عناصر مخالف ایرانی دارد. با وجود سوء تفاهم در مورد حمایت آمریکا از شاه، متین دفتری به نظر می‌رسد که به آمریکایی‌ها علاقه‌مند است.»[24] یک سند، هدایت‌الله متین‌دفتری خود را «دوست بخش سیاسی سفارت آمریکا در تهران» خوانده و از وی به عنوان فردی «نسبتاً قابل اطمینان» یاد کرده است.[25] سندی دیگر او را «یک منبع قابل اطمینان برای کسب اطلاع از مخالفین» خوانده است.[26] و این سند: «دوستاران آمریکایی خاورمیانه امروز (21 شهریور ۱۳۳۹) بورس همکاری افتخاری با کنگره آمریکا را به آقای متین دفتری اهدا کردند. آقای متین دفتری مدیر اطلاعات و روابط مطبوعات وزارت دادگستری، ماه آینده ایران را به قصر واشنگتن دی. سی. ترک خواهد کرد. در آنجا وی به مدت نه ماه به عنوان دستیار یک یا چند عضو کنگره و سنای ایالات متحده خواهد گذراند. او اولین ایرانی است که مفتخر به وصول این جایزه که معادل ۵ هزار دلار است می‌شود.»[27] «دوستداران آمریکایی خاورمیانه»، مؤسسه‌ای خصوصی، غیرانتفاعی و آمریکایی بود که به ظاهر در بهبود تفاهم میان مردم آمریکا و کشورهای غرب آسیا تلاش می‌کرد اما در عمل برنامه‌ای گسترده برای جذب افراد و حرکت در مسیر منافع آمریکا داشت. یکی از اهداف این مؤسسه میدان دادن به مردان جوان برای کسب تجربه در حکومت به‌وسیله همکاری با یک سناتور یا نماینده طی یک دوره کامل کنگره آمریکا اعلام شده بود.[28] غلامحسین صدیقی معاون دکتر مصدق صدیقی زمانی در یک گفت و شنود محرمانه با یکی از مأموران آمریکایی گفته بود: «ما دلمان می‌خواهد شاهد آغاز دوره جدیدی از مناسبات ایران و آمریکا باشیم؛ دوره‌ای که منعکس‌کننده اموری از طریق آمریکا باشد که ایالات متحده را به صورت ملت بزرگی که هست، نمایان سازد. یکی از اسنادی که من در کلاس‌های درس خودم به آن اشاره می‌کنم، اعلامیه استقلال ایالات متحده است. بعضی از سیاستمداران بزرگ گذشته آمریکا از جمله جفرسون، ویلسون و روزولت مورد تحسین ما هستند و امیدواریم که دوره جدید روابط ایران و ایالات متحده به زودی آغاز شده و منعکس‌کننده چیزهایی باشد که آنها را تحسین می‌کنیم و ایران بار دیگر ایالات متحده را مانند گذشته دوست خواهد داشت.»[29] جعفر شریف امامی؛ نخست‌وزیر «در ماه آبان 1343 زمانی که ریاست سنا را بر عهده داشته از عوامل مؤثر در تصویب لایحه کاپیتولاسیون بود.»[30] «او اصرار داشت رسیدگی به لایحه را به فردا موکول نکنیم و همین امشب آن را به تصویب برسانیم.»[31] «او مولدترین رابط ما در اینجاست. او از محدوده خود فراتر رفته است تا نشان دهد که می‌خواهد با ایالات متحده همکاری کند. او می‌تواند در این مورد سودمند باشد.»[32] سپهبد عزیزالله پالیزبان «از جمله سرمایه‌داران و ملاکان عمده استان کرمانشاه بوده و به شدت از حمایت آمریکا برخوردار است. گفته می‌شود حتی اراضی وسیعی که در این استان در اختیار شرکت آمریکایی هلیکوپتر سازی بل قرار داشت، همه متعلق به پالیزبان بوده است.[33] ارتشبد غلامعلی اویسی «طرفدار غرب است و با آمریکا صمیمی است. تماس‌های ایالات متحده با وی همواره خشنودکننده بوده است. با مشاورین نظامی آمریکا همکاری خوبی داشته و به پیشنهادات و توصیه‌های آن‌ها با رغبت جواب می‌دهد. افسران ارتش ایالات متحده وی را یکی از برجسته‌ترین تیمساران در نیروهای مسلح ایران می‌دانند.»[34] اردشیر زاهدی «از نظر سیاسی و سلیقه‌های شخصی به شدت طرفدار آمریکاست. در دانشکده یوتا تحصیل کرده و برخلاف بعضی از ایرانیان اکراهی از اظهار اینکه یکی از افراد وابسته به اصل چهارم ترومن در اوایل دهه پنجاه بوده ندارد.»[35] «پس از پایان تحصیلاتش به ایران بازگشت و به عنوان دستیار وی ویژه «فرانکلین. اس. هاریس» رئیس هیئت اجرایی ایالات متحده و مسئول کمیسیون توسعه روستایی مشغول به کار شد.»[36] اردشیر زاهدی به خاطر ارتباطات مستحکم خود با آمریکایی‌ها و در جریان سفرهای متعدد خود به آمریکا، به تدریج با سازمان «سیا» نیز مرتبط شد و این ارتباط در جریان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به یاری وی و پدرش شتافت. با وجود این او هیچ‌گاه مایل به افشاء هویتش به عنوان یکی از عوامل سیا نبود و برای جلوگیری از این افشاگری تلاش می‌کرد: «آموزگار گمان مى‌کرد عنصرى از فراماسون‌ها در کار فاش ساختن لیست سیا دست داشته است. وى گفت که چندى پیش از او خواسته شده بود به آنها ملحق شود، اما چون نفع ویژه‌اى در این امر نمى‌دیده، امتناع ورزیده بود. وى خاطرنشان کرد که زاهدى، وزیر امورخارجه، تا حد زیادى از علنى شدن لیست مزبور، مضطرب است و آن را عملى غیرمسئولانه و بدخواهانه مى‌داند. زاهدى کوشش‌هایى را که براى کشف منشاء این قضیه صورت مى‌گیرد، تشویق مى‌کند.»[37] خسرو بهروان «موضع او نسبت به ایالات متحده بسیار مساعد است و او مقدارى کار خوب در ارتباط با توضیح برنامه‌هاى کمک ما در چند سال قبل انجام داده است. این عناصر تمام آینده سیاسى خود را در مراودات خود با مرکز حکومتى واقعى در ایران یعنى سفارت جستجو مى‌کرده‌اند.»[38] مهدی پیراسته دیپلمات و دادستان پهلوی «نسبت به ایالات متحده تمایلات مساعدى دارد، لااقل تا زمانى که هنوز معتقد است که ما در اینجا سیاستمداران را از پشت صحنه بازى مى‌دهیم.»[39] محمود ضیایی رئیس کمیته روابط خارجی مجلس شورای ملی «ما نسبت به او ارادت داریم و مدیون او هستیم، زیرا از طریق او بود که ما توانستیم این‌قدر درباره ایران بدانیم و ببینیم و درک کنیم. آمریکایی‌ها نه تنها آنچه را که موجود بود تحت کنترل درآوردند بلکه خصوصاً به لحاظ تبلیغى دست به ایجاد نهادهاى جدیدى نیز زدند، البته با کفالت ظاهرى یک فرد اصطلاحاً ایرانى.»[40] موارد آمده، تنها نمونه‌هایی از کارگزاران پهلوی است که در اسناد لانه جاسوسی از آنها به عنوان حامیان منافع و منویات آمریکا و سازمان سیا یاد شده است.   پی‌نوشت‌ها:   [1]. اسناد لانه جاسوسی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، کتاب هشتم، ص ۲۴۲، «اردلان، علیقلی ـ اطلاعات بیوگرافیک». [2]. همان. [3]. همان ص ۲۳۶، مبحث: «اردلان، علیقلی ـ 1». [4]. همان، کتاب دوم، بخش «رابطین خوب آمریکا» ص ۳۶۵ (سند شماره ۱). [5]. همان، بخش «رابطین خوب آمریکا» ص ۳۷۶ (سند شماره 2). [6]. همان، ص ۳۹۵، مبحث: «رابطین خوب آمریکا». [7]. همان، کتاب هشتم، ص 645 (زندگینامه جمعی از رجال عصر پهلوی). [8]. همان، ص 640. [9]. همان، کتاب هشتم، ص ۵۲۳. [10]. همان، کتاب دوم، ص ۳۶۸، (سند شماره ۱). [11]. همان، کتاب ششم، ص ۳۰۹، مبحث: «خط میانه». [12]. همان، کتاب دوم، ص 416. [13]. همان، ص ۳۶۳. [14]. همان، کتاب چهارم، ص ۶۰ (پاورقی سند شماره ۱۶). [15]. همان، کتاب ششم، ص ۳۰۹، مبحث: «خط میانه ـ ۵». [16]. همان، ص ۳۱۵، مبحث: «خط میانه ـ ۵». [17]. همان، ص ۳۱۸ (سند شماره ۱۵). [18]. همان، ص ۳۱۸ (سند شماره ۱۶). [19]. همان. [20]. همان، کتاب دوم، ص 591. [21]. همان، ص 384، مبحث «رابطین خوب آمریکا». [22]. همان، کتاب سوم، ص 19، موضوع: «متین‌دفتری ـ 18». [23]. همان، کتاب دوم، ص 363، مبحث «رابطین خوب آمریکا». [24]. همان. [25]. همان، کتاب سوم، ص 2، مبحث: «گزارش دفتری ـ 2». [26]. همان، ص 9، موضوع «احزاب سیاسی در ایران». [27]. همان، ص 1، موضوع: «متین‌دفتری ـ 1». [28]. همان. [29]. همان، کتاب دوم، ص ۷۸4 مبحث: « غلامحسین صدیقی ـ ۳». [30]. همان، کتاب هفتم، ص 733. [31]. همان، سند شماره ۵، ص ۶۰۰ (پاورقی) و سند شماره ۱۵، ص 632. [32]. همان، کتاب دوم، رابطین خوب آمریکا، ص ۳۷۴. [33]. همان، کتاب دهم، ص ۳۸۸ (سند شماره ۱۷۸). [34]. همان، کتاب هشتم، زندگی‌نامه جمعی از رجال پهلوی، غلامعلی اویسی، ص ۴۰۱. [35]. همان، ص ۵۴۵. [36]. همان، ص ۵۴۷. [37]. همان، ص 201. [38]. همان، کتاب دوم، ص 362، مبحث: «رابطین خوب آمریکا». [39]. همان. [40]. همان.

1
...