19 اسفند 1397
احمد ساجدی
بنیاد شهید از نخستین نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی ایران است. ایده اولیه تأسیس نهادی با هدف رسیدگی به خانواده کسانی که در مباره با رژیم ستمشاهی جان خود را از دست میدهند، به سال ۱۳۴۲ و بعد از تظاهرات ۱۵ خرداد برمیگردد که در آن زمان گروهی از روحانیون مبارز با ایجاد شبکهای به فکر تامین نیازهای زندگی خانواده شهیدان این تظاهرات افتادند. این شبکه و اینگونه فعالیتها کم و بیش تا زمان پیروزی انقلاب ادامه یافت و طی سالهای 1356 و 1357 دامنه وسیعتری نیز پیدا کرد. سپس تشکیلاتی با عنوان «بنیاد شهید» و با هدفی فراگیرتر جایگزین آن شد.
بنیاد شهید انقلاب اسلامی از جمله نهادهایی است که به فاصله یک سال پس از انقلاب اسلامی تاسیس شد. امام خمینی(ره) در روز 25 اسفند 1358 در نامهای خطاب به مهدی کروبی او را مامور ایجاد سازمانی برای رسیدگی به خانواده شهیدان انقلاب اسلامی، آسیبدیدگان و معلولین دوران مبارزه کردند. در نامه امام آمده بود: ملت شریف ایران میداند که نهضت اسلامی و پیروزی انقلاب اسلامی مرهون فداکاری قشرهای مختلف ملت است که در صف اول باید شهدای انقلاب ـ رحمهالله علیهم ـ و کسانی که در این راه معلول و آسیب دیده شدهاند، محسوب داشت. لهذا باید رسیدگی کامل به خاندان شهدا و آسیبدیدگان و معلولین در این راه، چه در حال انقلاب و چه قبل و بعد از آن به نحو احسن و با مراعات احترام آنان بشود.
لهذا لازم است سازمانی به سرپرستی جنابعالی و هیأتی از معتمدین متدین و آگاه و آشنا بدین گونه امور، برای این مقصد مهم تأسیس شود که با اجرای طرحهای مفید آن، ملت و دولت انقلابی، دیْن خود را در مقابل این گروه فداکار در راه انقلاب اسلامی ادا نمایند، شورای انقلاب موظف است برای این شروع مهم، بودجه کافی تصویب نماید و در اجرای آن سرعت عمل به خرج دهد و دولت و متصدیان امور، موظف هستند مواد زیر را مورد تصویب و اجرای سریع قرار دهند:
1 - اولویت فرهنگی: یعنی در مدارس و دانشگاه با تسهیلات مقتضی وارد شوند.
2 - اولویت اقتصادی: یعنی مسکن، زمین، وسائل زندگی و سایر مایحتاج زندگی برای آنان تهیه گردد.
3 - اولویت در استخدام: یعنی خانواده شهدا و معلولین در استخدام دولت اولویت داشته و آنان که قدرت خدمت دارند به استخدام دولت درآیند.
4 - کارت مجانی برای سوار شدن آنان در اتوبوسهای دولتی داخل شهرها تهیه گردد.
5 - کارت نیمه بها برای استفاده از وسائل نقلیه بین شهری مثل قطار و هواپیما و غیره.
6 - تشکیل دفترچه مخصوص برای قدرت خرید از تعاونیهای دولتی.
7 - بیمه درمانی و استفاده از کارت ویژه خرید دارو.
8 - قرار دادن حقوق رسمی برای معلولین که قدرت کار ندارند و خانواده شهدا بالنسبه به افراد آن خانواده.
9 - ایجاد برنامههایی در رادیو به عنوان معلولین و خانواده شهدا.
10 - سازمان موظف است بدون فوت وقت، معلولین و آسیبدیدگانی که احتیاج به معالجه دارند تحت علاج قرار دهد و در صورتی که با تصدیق طبیب لازم است برای معالجه به خارج کشور بروند، اسباب مسافرت و مخارج معالجه آنان را فراهم نماید.
ضمناً متذکر میشود که اگر سازمان در موارد مرقومه به اِشکالی برخورد نمود و یا از طرف بعضی متصدیان اهمالی شد، اینجانب را مطلع نمایند تا در رفع آن بهطور مقتضی عمل نمایم – روحالله الموسوی الخمینی.[1]
فرمان امام برای تاسیس بنیاد شهید دربرگیرنده تمامی جنبههای مربوط به تسهیلات فرهنگی، اقتصادی، رفاهی، درمانی، مالی و... است و این نشان دهنده توجه خاص امام به خانواده شهدا و اهتمام و اصرار ایشان به امر رسیدگی به این قشر است. این اصرار و اهتمام را به روشنی میتوان در نامه 25 خرداد 1359 امام به مدیران صدا و سیما نیز مشاهده کرد. آنجا که فرمودند:
«...لازم است تذکری که همگان بدان آگاهی دارند بدهم و آن لزوم تقدیر از شهدای انقلاب و خانواده آنان و معلولین و مصدومین میباشد. لازم است عموم دستگاههای اجرایی اموری را که مربوط به شهدا و خانواده آنان و معلولین و مصدومین است با کمال سرعت عمل نموده و تسهیلات لازم را در مورد آنان معمول دارند؛ که اینان بر ما و ملت شریف حق بسیار بزرگی دارند. اگر معلوم شود که کسانی در بعضی از ادارات و وزارتخانهها برای اجرای امور شهدای انقلاب و خانواده آنها اشکال تراشی میکنند، به عنوان ضد انقلاب باید مورد تعقیب واقع شوند...»[2]
بدینترتیب بنیاد شهید تشکیل گردید. این در حالی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تا پیش از صدور فرمان امام، مسئولیت رسیدگی به مشکلات خانواده شهدا بر عهده کمیته امداد بوده است. ابتدا کارهای بنیاد شهید میبایست با سازمان بهزیستی کشور هماهنگ میشد و بودجههای بنیاد شهید و سازمان بهزیستی در اوایل تشکیل این سازمان تقریباً یک کاسه بود ولی با توجه به پیامدهای بعد از آغاز جنگ تحمیلی و همچنین مسائل و مشکلات دیگر، شرح وظایف بنیاد شهید بسیار سنگینتر شد و بودجه و امکانات آن نیز از سایر سازمانهای موازی، مستقل گردید. تا قبل از جنگ افراد تحت پوشش بنیاد عمدتا خانوادههای شهدای انقلاب یا خانوادههای کسانی بود که زیر شکنجههای ساواک به شهادت میرسیدند. اما با شروع جنگ تحمیلی خیل عظیم مجروحان و جانبازان و شهدای جنگ نیز به فهرست افراد تحت پوشش بنیاد شهید اضافه شد.
کمک به نیروهای ارتش و سپاه و جهاد سازندگی در انتقال مجروحان جنگ به پشت جبهه، انتقال مجروحان یا شهدا به شهرستانهای آنان، باخبر کردن خانوادهها از شهادت فرزندانشان، برگزاری مراسم تشییع و مجالس سوگواری و سپس تحت پوشش درآوردن خانوادههای آنان از نظر حقوق و مزایا و مسکن و... از جمله وظایف ستادی بنیاد شهید انقلاب اسلامی در سالهای جنگ بود.
جنگ تحمیلی علاوه بر افزایش وسیع شرح وظایف بنیاد شهید، از نظر اداری نیز این بنیاد را دستخوش تغییراتی کرد. چند ماه پس از شروع جنگ به موجب ماده واحده قانونی مورخه دهم دی 1359، بنیاد شهید از سازمان بهزیستی کشور جدا شد و زیر نظر نخستوزیری قرار گرفت[3] تا به عنوان یک نهاد انقلابی جداگانه ایفای وظیفه کند. در تاریخ سوم آذر 1367 متعاقب صدور حکم امام برای نخستوزیر وقت و انتصاب وی به عنوان سرپرست امور جانبازان، مسائل مربوط به جانبازان نیز از وظایف بنیاد شهید منتزع شد.[4] به این ترتیب نام «بنیاد مستضعفان» که زیر نظر نخستوزیر اداره میشد، به «بنیاد مستضعفان و جانبازان» تغییر یافت. در سال 1369 همزمان با بازگشت آزادگان به آغوش میهن اسلامی ستاد رسیدگی به امور آزادگان زیر نظر ریاست جمهوری تاسیس و امور مربوط به رسیدگی به خانوادههای آنان که تا آن زمان تحت پوشش بنیاد شهید بودند به این ستاد واگذار شد.
در سال ۱۳۷۱ محمدحسن رحیمیان به سرپرستی بنیاد شهید منصوب شد. در نوزدهم اردیبهشت ۱۳۸۳ پس از درخواست مسئولان نهادهای ایثارگری و براساس فرمان رهبری و همچنین مصوبه شورای عالی اداری، طرح تجمیع نهادهای ایثارگران در ساختاری یکپارچه توسط دولت جمهوری اسلامی ایران تصویب شد و به این ترتیب، بنیاد شهید انقلاب اسلامی به بنیاد شهید و امور ایثارگران تغییر نام یافت و ریاست آن را حسین دهقان به عهده گرفت.[5]
بنیاد شهید در حقیقت بنیادی دولتی در ایران است که مسئولیت رسیدگی به امور ایثارگران و خانوادههای شهدا را بر عهده دارد. این نهاد دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی و اداری است و امور آن طبق مقررات و قوانین مربوط به نهادهای عمومی غیردولتی و در چهارچوب اساسنامه مصوبه و آییننامههای مربوط زیر نظر رئیسجمهور و نظارت عالیه رهبر اداره میشود. ریاست بنیاد با حکم رهبری، در مقام نماینده ولی فقیه و با حکم ریاست جمهوری در مقام رئیس بنیاد به مدت ۴ سال منصوب میشود.
اساسنامه بنیاد شهید انقلاب اسلامی در پنج فصل شامل کلیات، اهداف و وظایف، اموال و داراییها و منابع مالی، ارکان، و امور مالی و اداری در جلسه روز 27 اردیبهشت 1377 به تصویب مجلس شورای اسلامی و در جلسه روز ششم خرداد همان سال به تائید شورای نگهبان رسید.[6]
مروری بر اساسنامه بنیاد شهید
در این اساسنامه تاکید شده: «منظور از شهید کسی است که جان خود را در راه انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن و یا دفاع از کیان جمهوری اسلامیایران در مقابل تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده و یا مینماید. ضوابط تعیین مصادیق عملی شهید و خانوادههای شاهد نیز بهموجب آییننامهای خواهد بود که توسط بنیاد و ستادکل نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات تهیه و به تصویب هیأت وزیران میرسد. »
در بخش مربوط به کلیات میخوانیم: بنیاد شهید نهادی است که در اجرای فرمان امام در تاریخ 22 اسفند 1358 تأسیس شده و دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی و اداری است و امور آن زیر نظر رئیسجمهور و نظارت عالیه مقام معظم رهبری اداره میشود. مدت فعالیت بنیاد از تاریخ تأسیس نامحدود است و انحلال یا خاتمه آن نیز با نظر مقام معظم رهبری میباشد.
در بخش دیگر درباره اهداف بنیاد آمده است: احیاء، حفظ و ترویج فرهنگ شهادت در جامعه، زنده نگهداشتن یاد و نام شهیدان انقلاب اسلامی و حفظ آثار آنها، تجلیل و صیانت و حمایت از خانوادههای شاهد، استفاده از امکانات عمومی جامعه و نظام و نیز بهرهگیری از سرمایه و دارایی بنیاد برای رشد و اعتلای مادی و معنوی خانوادههایمعظم شاهد.
در بخش وظایف بنیاد آمده است: اهم وظایف بنیاد علاوه بر اجرا و پیگیری دستورات و فرمانهای حضرت امام در رابطه با خانوادههای معظم شاهد، از جمله فرمان ده مادهای مورخ 22 اسفند 1358 عبارتند از:
- برنامهریزی و تلاش برای تبیین فلسفه جهاد و شهادت و ایثار، ترویج فرهنگ شهادتطلبی در جامعه به عنوان والاترین ارزش الهی
- برنامهریزی و تلاش برای تجلیل از مقام شهدا و زنده نگهداشتن یاد و خاطره آنان
- برنامهریزی و تلاش برای صیانت و رشد و اعتلای مادی و معنوی خانوادههای شاهد
- برنامهریزی و تلاش برای حلوفصل امور حقوقی و قضایی خانوادههای شاهد با همکاری مراجع ذیربط
- بهکارگیری مطلوب پساندازها، اموال و داراییهای فرزندان شاهد - که دراختیار بنیاد است - برای تأمین آینده اقتصادی آنها و جلوگیری از کاهش ارزشداراییها.
در بخش مربوط به اموال و داراییهای بنیاد تاکید شده که این منابع عبارت است از:
- کلیه اموال منقول و غیرمنقول، سهام، اوراق بهادار، وجوه نقد و دیگر داراییهایی که به حکم محاکم به تملک بنیاد درآمده یا درمیآید.
- کلیه اموال و داراییهایی که از طرف دولت در اختیار بنیاد قرار میگیرد.
- اموال و داراییهایی که از طرف اشخاص حقیقی و حقوقی به بنیاد اهدا میشود.
منابع مالی بنیاد نیز عبارتند از: کمکهای مقام معظم رهبری، کمکها و اعتبارات مصوب در بودجه عمومی کشور، درآمدهای حاصل از فعالیتهای اقتصادی بنیاد، هدایا و کمکهای اشخاص حقیقی و حقوقی.
ارکان بنیاد شهید عبارتند از: هیئت امنا، نماینده ولیفقیه در بنیاد، رئیس بنیاد.
هیئت امنای بنیاد مرکب از هفت نفر بهشرح زیر است:
رئیسجمهور به عنوان رئیس هیئت امنا، نماینده ولیفقیه در بنیاد، رئیس بنیاد، یک نفر از وزراء فرهنگی به انتخاب رئیسجمهور، رئیس سازمان برنامه و بودجه، دو نفر از شخصیتها و افراد بصیر در امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ازمیان خانواده شهدا به پیشنهاد بنیاد و تایید رئیسجمهور.
وظایف و اختیارات هیئت امنا به این شرح است: پیگیری اوامر و رهنمودهای ابلاغی مقام معظم رهبری، تصویب خط مشیها و سیاستهای کلی، تصویب برنامه و بودجه سالانه، تصویب صورت حساب عملکرد سالانه، ارایه گزارش عملکرد سالانه بنیاد به مقام معظم رهبری و کسب رهنمودهای لازم، تصویب سایر موضوعاتی که توسط رئیس بنیاد برای تحقق اهداف بنیاد ارایه میشود.
اهم وظایف نماینده ولی فقیه به شرح زیر است:
پیشنهاد سیاستهای لازم برای حفظ و ترویج فرهنگ شهادتطلبی و ایثار در جامعه جهت تصویب به هیئت امناء، برنامهریزی امور فرهنگی خانوادههای شاهد و حفظ و تعمیق و ترویج فرهنگ شهادت و ایثار در جامعه و نظارت بر اجرای آن، تطبیق دستورالعملها و آییننامههای داخلی با موازین شرعی و رهنمودهای ابلاغی مقام معظم رهبری، اعمال اختیارات شرعی تفویض شده از سوی مقام معظم رهبری، سیاستگذاری نحوه اداره و اتخاذ تصمیم در رابطه با نحوه اداره و مصرف درآمدهای حاصله از فروش آن قسمت از اموال و املاک بنیاد و فعالیتهای اقتصادی سازمانهای وابسته که شرعا تصرف در آنها با اذن ولی فقیه میباشد براساس رهنمودهای مقام معظم رهبری مدظله در جهت تحقق اهداف عالیه بنیاد، ارایه برنامههای عقیدتی - سیاسی جهت رشد و ارتقاء خصوصیات فکری و اخلاقی خدمتگزاران خانوادههای شاهد و ارتقاء جو معنوی بنیاد، نظارت بر حسن جریان امور بنیاد.
رئیس بنیاد بالاترین مقام اجرایی بنیاد است که به پیشنهاد رئیسجمهور و تایید مقام معظم رهبری با حکم رئیسجمهور بهمدت چهارسال منصوب و مسئولیت اداره امور بنیاد و اجرای برنامهها را بر عهده خواهد داشت و اهم وظایف او به شرح زیر است:
تهیه، تدوین و پیشنهاد خط مشیها و سیاستهای اجرایی، برنامه و بودجه سالانه، صورتهای مالی و گزارش عملکرد سالانه بنیاد به هیئت امنا برایاقدام لازم، تنظیم و تدوین آییننامههای لازم و همچنین پیشنهاد اصلاح تشکیلات جهت تصویب به مراجع ذیربط، نمایندگی بنیاد در کلیه امور حقوقی و نزد کلیه مراجع اعم از قضایی، اداری و قانونگذاری و طرح و اقامه دعاوی و دفاع و جوابگویی به هرگونه دعاوی حقوقی، جزایی و اداری به طرفیت از بنیاد و انجام سایر فعالیتهای لازم برای استیفای حقوق بنیاد با حق تعیین وکیل یا نماینده و تفویض اختیارات لازم به آنان برای انجام امور محول، انجام کلیه امور مالی، اداری، فرهنگی و اجتماعی، ازجمله عزل و نصب مدیران و صدور دستورالعملها و بخشنامههای لازم همچنین گشایش انواعحسابهای بانکی، انجام هر نوع معامله و هرگونه ارتباط با مؤسسات و سازمانهای دولتی، غیردولتی و اشخاص حقیقی یا حقوقی و ایجاد واحدهای جدید یا انحلال و تجزیه یا ادغام واحدهای تابع بنیاد که ضروری تشخیص داده شده است با رعایت قوانین و مقررات مربوط.
بودجه بنیاد شهید
بودجه تفصیلی بنیاد هر سال براساس اعتبارات و کمکهای مصوب از محل بودجه کل کشور و سایر موارد یاد شده در بخش منابع مالی تنظیم و پس از تصویب هیئت امنا بهمورد اجرا گذارده میشود. اعتبارات مربوط به بودجه عمومی هرسال در قالب طرح و برنامه و بهصورت کمک در بودجه کل کشور منظور میشود.[7]
بودجه بنیاد شهید ابتدا از سهم امام و دولت تأمین میشد. در سال ۱۳۶۴، امام خمینی اجازه دادند از اموال به جای مانده از درباریان حکومت پهلوی که به نفع انقلاب مصادره شده بود، با حفظ موازین شرعی در اختیار بنیاد شهید قرار گیرد. با این حال بیش از 80 درصد منابع مالی بنیاد از بودجه دولت و بقیه از سایر منابع از جمله کمکهای مقام معظم رهبری، هدایا و کمکهای اشخاص حقیقی و حقوقی، و درآمدهای حاصل از فعالیتهای اقتصادی بنیاد به دست میآید.[8] مواد شش و هفت اساسنامه این نهاد نیز داراییها و منابع مالی بنیاد را به این شرح عنوان میکند: کمکهای رهبری، کمکها و اعتبارات مصوب در بودجه عمومی کشور و درآمدهای ناشی از فعالیتهای اقتصادی بنیاد.
سازمانهای تابعه بنیاد شهید
بنیاد شهید از طریق چند سازمان وابسته، دارای فعالیتهای اقتصادی در کشور است؛ فعالیتهایی که منافع آن در خدمت خانواده شهدا است. شرکت سرمایهگذاری شاهد، سازمان اقتصادی کوثر، سازمان اموال و املاک، سازمان مجتمعهای فرهنگی سیاحتی کوثر، سازمان پزشکی شفا و... مهمترین سازمانهای وابسته به بنیاد شهید هستند.
شرکت سرمایهگذاری شاهد سال 1364 با سرمایه اولیه صد میلیون ریال از امکانات مالی 150 هزار نفر از فرزندان شاهد و بهکارگیری پساندازهای آنان به منظور کمک به تامین آتیه اقتصادی فرزندان شاهد به صورت شرکت سهامی خاص تاسیس شد. این شرکت در بخشهای تولید، صنعت، بازرگانی، کشاورزی، بازار بورس و سهام فعالیت میکرد.[9]
سازمان اقتصادی کوثر، یکی دیگر از سازمانهای اقتصادی وابسته به بنیاد شهید است که در سال 1359 تحت عنوان «امور اقتصادی بنیاد شهید» در راستای تامین بخشی از منابع مالی و هزینههای مورد نیاز بنیاد شهید و به تبع آن تامین نیازهای خانواده معظم شهدا شکل گرفت. این مجموعه در سال 1372 با تنظیم اساسنامه جدید و ایجاد معاونتهای متعدد و شرح وظایفی گستردهتر، به «سازمان اقتصادی کوثر» تغییر نام داد.[10]
سازمان اموال و املاک بنیاد شهید، طی حکم شماره 2336 دادگاههای انقلاب سال 1360 زیر نظر سرپرست بنیاد شهید برای سرپرستی و استفاده از املاک و مستغلات مصادرهای ایجاد شد. این سازمان امروزه عهدهدار نگهداری، اجاره و فروش این املاک است که درآمد آن بخش مهمی از بودجه داخلی بنیاد را تامین میکند.[11]
سازمان مجتمعهای فرهنگی سیاحتی کوثر در تیر 1372 تاسیس شد. سرمایه اولیه سازمان یک میلیارد و دویست میلیون ریال بود که در مرحله بعد از محل دریافتهای غیر نقدی به بیست میلیارد ریال افزایش یافت. این سازمان به منظور استفاده افراد و خانوادههای تحت پوشش بنیاد شهید از امکانات موجود در بخش فرهنگی سیاحتی و تفریحی بنیاد در سراسر کشور و توسعه امکانات آن شکل گرفت.[12]
سازمان پزشکی شفا که قبلاً «مرکز پزشکی بنیاد شهید انقلاب اسلامی» نامیده میشد، در سال 1358 تاسیس شد. این سازمان در ابتدا تنها دارای سه مرکز توانبخشی بود ولی در سالهای بعد با تاسیس و تجهیز تعداد زیادی بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی، کلینیکهای تخصصی، داروخانهها و مراکز درمانی و دارویی متعدد در سراسر کشور به صورت یک مجموعه کلان درمانی و دارویی در آمد. مراکز پزشکی این سازمان از توجیه و صرفه و سهولت بیشتری نسبت به سایر مراکز درمانی مشابه برای خانوادههای تحت پوشش بنیاد شهید برخوردار است.[13]
مدارس و دانشگاه شاهد
بنیاد شهید در سالهای فعالیت خود توانست با مشارکت آموزش و پرورش مدرسههایی را در سطوح ابتدایی، راهنمایی و متوسطه به فرزندان شهیدان اختصاص دهد و نیز با ایجاد دانشگاه به آموزش عالی فرزندان شهدا توجه خاصی مبذول داشت. همچنین با چاپ کتاب و مجله برای سنین گوناگون، تلاش کرد فرهنگ ایثار و از خودگذشتگی را در جامعه ترویج دهد.
ایجاد مدارس و دانشگاه شاهد، مهمترین اقدام فرهنگی در امر توجه به خانواده شهدا و از بزرگترین خدمات بنیاد شهید محسوب میشد؛ طرحی که به «طرح شاهد» معروف گردید. یکی از دلایل اجرایی شدن این طرح افزایش تعداد فرزندان شهدا با توجه به تداوم جنگ بود. فرمان امام در فروردین 1365 که نقطه آغاز اجرایی شدن طرح شاهد بود، در حقیقت مامور ساختن بنیاد شهید به ایفای یک نقش واسطه میان فرزندان شهدا با وزارتخانههای آموزش و پرورش و آموزش عالی بود. در فرمان امام آمده بود: لازم میدانم در امور فرهنگی فرزندان عزیزم، این یادگاران شهیدان و معلولین و مفقودین و اسرا، دقت بیشتر نموده، و آنان را از کودکستان تا دانشگاه به بهترین وجه اداره نمایید. از آنجایی که جامعه اسلامی ما استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی خویش را مدیون ایثارهای غیرقابل ترسیم این عزیزان میداند، هر چه سریعتر با وزیران آموزش و پرورش و فرهنگ و آموزش عالی طرحی را تنظیم نموده، و به شورایعالی انقلاب فرهنگی تقدیم نمایید. اعضای محترم این شورا خود توجه دارند که بزرگترین و خداپسندانهترین ارزش اسلامی خدمت به فرزندان این عزیزان است. «بنیاد مستضعفین» موظف است تمامی بودجه این کار عظیم را برعهده گیرد؛ و در صورت کمبود، دولت و «بنیاد شهید» و «بنیاد پانزدهم خرداد» اقدام کنند.
اینجانب از حوزههای علمیه تقاضا دارم تا در صورت درخواست ورود به آن حوزهها، آنان را یاری، و بهطور شایسته تعلیم و تربیت نمایند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی برنامههایی را در جهت رشد استعداد و خلاقیت این فرزندان معظم تدوین نماید. انشاءالله مردم شهیدپرورمان تا آنجایی که مقدورشان است بدین کار الهی کمک نمایند.
نورچشمان عزیزم توجه خواهند داشت اکنون که رسالت بزرگ پدران بزرگوار خود را به دوش میکشند، در راه تهذیب و تحصیل خود، با الهام از روح پرفتوح سربازان امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ تلاش وافر نمایند، تا با کسب دانش و معنویت اسلامی امور جامعه خویش را به دست گیرند. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته. 6/1/65 - 15 رجب 1406 روحالله الموسوی الخمینی[14]
متعاقب صدور فرمان امام، «شورای طرح و برنامهریزی شاهد» متشکل از نماینده ولی فقیه و رئیس بنیاد شهید، وزرای فرهنگ و آموزش عالی، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و آموزش و پرورش، نسبت به تدوین اساسنامه اقدام کردند. سپس ستادهای ویژهای از قبیل شورای طرح و برنامهریزی، ستاد امور تحصیلی فرزندان شاهد در بنیاد شهید و وزارتخانههای ذیربط پیشبینی و سازماندهی شد و برای بهینه ساختن فعالیتهای فرهنگی و تداوم پیگیری جدی آنها، لزوم تشکیلات مستقل در بنیاد شهید موضوعیت یافت و برای این منظور در سال ۱۳۷۲، معاونت فرهنگی بنیاد تأسیس گردید و به تدریج با تغییر صعودی هرم سنی فرزندان شاهد و شرایط و موقعیت آنها، تحولاتی را در ساختار تشکیلاتی خود ایجاد کرد که هم اکنون در قالب چهار اداره کل(آموزش عمومی، آموزش عالی، پرورشی و مددکاری و مشاوره) امور فرهنگی همسران و فرزندان معظم شهدا را برنامهریزی، سازماندهی و اجرا مینماید. طرح شاهد در حال حاضر در دورههای مختلف تحصیلی(از پیش دبستانی تا دانشگاه) زیر نظر شورایی مرکب از نماینده ولی فقیه، رئیس بنیاد شهید و وزیران سه وزارتخانه آموزش و پرورش، علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی فعالیت دارد.
مصاحبه با یکی از فعالان بنیاد شهید
دکتر محمد روشن رئیس دانشگاه سوره که از سال 1358 سابقه فعالیت در نهادهایی چون جهاد سازندگی، بنیاد شهید و بسیج را داشته و از سال 1361 تا سال 1381 به مدت 20 سال در قسمتهای مختلف بنیاد شهید خدمت کرده است، در مصاحبهای به چند سؤال راجع به بنیاد شهید پاسخ داده است. با هم مصاحبه را میخوانیم:
* جنابعالی بخشی از عمر موثر خود را در خدمت بنیادها و نهادهای انقلابی و از جمله بنیاد شهید گذراندهاید. به عنوان اولین سؤال ممکن است توضیح دهید چرا در سال 1358 امام خمینی(ره) فرمان تاسیس بنیاد شهید را صادر کردند؟ در حالیکه کمیته امداد امام که حدود یک سال قبل از شکلگیری بنیاد شهید تاسیس شده بود، با شرح وظیفه کمکرسانی به نیازمندان کشور فعالیت میکرد. آیا این کمیته قادر به برآورده ساختن وظایفی که برای بنیاد شهید پیشبینی شده بود، نبود؟
- بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی جمعی از افرادی را که سوابقی در کمک به فقرا، ایتام، خانواده زندانیان سیاسی و خانواده شهدا داشتند گرد آوردند و به وسیله آنها تلاش کردند نهادی را به وجود آورند که در خدمت بیسرپرستها، کمتوانها و حادثهدیدگان قرار گیرد. این گونه افراد بیسرپرست و کمتوان دو بخش بودند. یک بخش جنبه عمومی داشتند که در حادثهای سرپرست خانواده را از دست داده بودند. اما گروه دوم کسانی بودند که سرپرست خانواده را بر اساس فعالیتهای انقلابی و در مبارزه و جهاد از دست داده بودند و به تعبیر دیگر به شهادت رسیده بودند. عدهای فقیر بودند یا بر اثر حوادث مختلف، معلول شده بودند ولی عده دیگر در مسیر مبارزه و جهاد، معلول و کمتوان شده بودند. هر دو کمتوان بودند ولی یکی از این دو دسته بار ارزشی نیز داشتند. امام که در صدد ساماندهی به کار فقرا و معلولان بودند در ابتدای انقلاب اسلامی کسانی را گرد آوردند که تا پیش از انقلاب سابقه خدمت به اینگونه افراد را داشتند و در امور خیریه فعال بودند. اینها کسانی بودند که نوعاً بازاری، تاجر و از متمولین بودند. مثل مرحوم عسکراولادی یا مرحوم شفیق.
* افراد هیئتهای موتلفه غالباً چنین سوابقی داشتهاند.
- موتلفهایها کسانی بودند که علاوه بر داشتن چنین سابقههایی بعضاً خود در جهاد و مبارزه هم شرکت داشتهاند. امام خمینی علاوه بر اینگونه چهرهها، کسان دیگری را نیز به این جمع اضافه کردندکه خود قبلاً جزو متمولین نبوده اما سوابق زیادی در کمک به خانواده شهدا، خانواده تبعیدیها و خانواده زندانیان سیاسی داشتهاند. آقای کروبی یکی از این افراد بود. امام خمینی در اسفند 1357 حدود یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در نامهای خطاب به آقای کروبی از وی خواست تا به اتفاق آقایان عسکراولادی و شفیق اقدام به تشکیل «کمیته امداد» نماید. این کمیته تشکیل شد و بعد از اینکه حدود یک سال فعالیت کرد قرار بر این شد که چون شهدا، جانبازان و آزادگان بار معنوی ویژهای دارند و باید به آنها خدماتی خاص ارائه شود، بخش مربوط به آنان از سایر بخشهای فعالیت کمیته امداد جدا گردد و خانواده شهدا و جانبازان به صورت جداگانه و ویژه مورد توجه قرار گیرند. لذا در اسفند 1358 امام فرمان دیگری خطاب به آقای کروبی صادر کردند که بخش مربوط به شهدا و جانبازان با عنوان «بنیاد شهید» جدا شد و آنچه باقی ماند با عنوان «کمیته امداد امام خمینی» به کار خود ادامه داد.
* بنیاد شهید، پسوند «انقلاب اسلامی» را دارد. آیا این به معنی اولویت دادن به شهدای انقلاب اسلامی است؟
- بله اگر این پسوند در آن زمان حذف میشد محدوده کار بنیاد بسیار فراگیر و گسترده میشد. امام هم حکم اسفند 1358 خود را پس از تجلیل فراوان از انقلاب اسلامی و خانواده شهدا و معلولان و آسیب دیدگان انقلاب صادر کردند. به هر حال بنیاد شهید اینگونه تاسیس شد. امام از همان ابتدا خواستند که به خانواده شهدا در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، معیشتی و همچنین ارتقاء منزلت اجتماعی رسیدگی و توجه شود. حکم امام حاوی فهرستی از خدمات مختلف بود که همه ابعاد را در نظر میگرفت.
* گفتید بنیاد شهید در پی صدور پیام امام خمینی در اسفند 1358 تشکیل شد. این بنیاد در کجا شکل گرفت؟
- این بنیاد در ساختمانی در میدان هفتم تیر، جایی که الان به نام بنیاد شهید استان تهران شناخته میشود، شکل گرفت.
* آرم بنیاد را چه کسی طراحی کرد؟
- آرم بنیاد، ابتدا یک شش ضلعی بود که عبارت «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون» در بالای آن دیده میشد. این آرم که از دو رنگ مشکی و قرمز تشکیل شده بود، یک آرم موقتی بود و بعداً تغییر کرد و فکر میکنم آرم جدیدی از سوی آقایی به نام سید حجت کشفی که یک دوره هم نماینده مجلس بود و خط زیبایی هم داشت طراحی شد. ایشان مسئول واحد فرهنگی بنیاد شهید شد و فرمی هم که طراحی کرد مورد قبول واقع شد.
* در جامعه چنین وانمود شده که هرکس که به نوعی «شهید» تلقی میشود، تحت پوشش بنیاد شهید قرار میگیرد. این عده قبلاً محدود به شهدای انقلاب اسلامی بودند، بعد شهدای جنگ به آنها اضافه شد، بعد شهدای ترور، بعد شهدای مدافع حرم، و بعد... سؤال این است که آیا هرکس که شهید به حساب آید خانوادهاش تحت پوشش بنیاد شهید است؟ اگر چنین است ما در فرهنگ اسلامی و انقلابی خود فلان کارمند دولتی را نیز که در راه انجام ماموریت دچار حادثه میشود و جان خود را از دست میدهد، شهید مینامیم. آیا خانواده وی نیز تحت پوشش بنیاد شهید است؟ و اصولاً گستره فعالیت بنیاد تا کجاست؟
- در پاسخ به این سؤال مهم شما، توجه حضرتعالی را به استفتائیه آقای کروبی از حضرت امام و پاسخ امام که در صحیفه امام منعکس است، جلب میکنم. چون تقریباً همین سؤال از حضرت امام پرسیده شد. در 23 شهریور 1359 سؤالی به این شرح از امام پرسیده شد: «همانطوری که استحضار دارند در اجرای فرمان جنابعالی بنیاد شهید به منظور رسیدگی به امور خانوادههای شهدا و مجروحین انقلاب از فروردین ماه 59 شروع به کار نموده است که در جریان کار مواردی به شرح زیر برخورد نمودهایم که راهنمایی و کسب دستور حضرتعالی ـ مانند همیشه ـ روشنگر راه خدمت به خانوادههای شهدا و مجروحین انقلاب میباشد:
1ـ عدهای از جوانان و افراد در جریان کار جهاد سازندگی در روستاها و محل کار کشته میشوند.
2ـ افرادی در جریان تظاهرات و راهپیماییهای بعد از انقلاب مانند روز قدس و غیره فوت مینمایند.
3ـ تعدادی از اهالی از شهرستانها که برای استقبال به تهران آمدهاند و بعضی از آنها نیز مسلح بودهاند در جریان مسافرت کشته شدهاند.
4ـ تعدادی از افراد که برای رأیگیریهای لازم به شهرستان و روستاها مسافرت نمودهاند در جریان توفان و غیره کشته شدهاند.
5ـ تعدادی از افراد که دارای سوابق مبارزاتی بوده و از طرف دفتر تبلیغات امام برای راهنمایی مردم و سخنرانیها اعزام شدهاند کشته میشوند.
6ـ در مواردی در مسافرتها که با پاسداران برخورد میشود، بهخصوص در مناطق مرزی نیاز به کمک دارند که قبلاً نیز کسب تکلیف شده است.
استدعا دارد با توجه به مراتب فوق و مراجعه مکرر خانواده آنها، نحوه کار این بنیاد را در مورد انجام امور برای آنان روشن و ابلاغ فرمایند.»
امام خمینی در پاسخ، مرقوم فرمودند: بسمه تعالی ـ غیر از بند ششم مانع ندارد. انشاءالله موفق باشید ـ روحالله الموسوی الخمینی[15]
بعد از پاسخ امام، ما مصوبهای هم در مجلس شورای اسلامی داشتیم در مورد کسانی که بعد از جنگ به روستاها و مناطق سکونت خود میرفتند اما ناخواسته بر اثر عبور از روی مین جان خود را از دست میدادند یا مصدوم و معلول میشدند. این عده نیز با تصویب مجلس به فهرست کسانی که تحت پوشش بنیاد شهید قرار داشتند افزوده شدند. در سال 1366 نیز خانواده قربانیان جنایت آلسعود در کشتار زائران بیتالله الحرام به فهرست افراد تحتالحمایه بنیاد شهید افزوده شدند. پس از آن قربانیان بمباران شهرها در سالهای آخر جنگ نیز به این مجموعه اضافه شدند. اساسنامه وزارت اطلاعات نیز افراد دیگری را نیز که در ماموریتهای این وزارتخانه دچار صدمه و یا شهید میشدند به این فهرست افزود. در اساسنامه بنیاد شهید که در سال 1377 به تصویب رسید، مجموعه افراد تحت تکفل بنیاد شهید ذکر شده است.
* قضاوت راجع به شهید بودن یا نبودن یک متوفی، بر عهده کیست؟ و آیا بنیاد شهید در این تشخیص با یک دردسر تقریباً دائمی روبهرو نیست؟
- ما گاهی در این رابطه دچار تعارض میشدیم. مثلاً کسانی بودهاند که در راه ماموریتی شهید میشدهاند و حتی خانواده آنها اجازه مییافتند که متوفی را در قطعه شهدا نیز دفن کنند، ولی ما از اعطای مزایای بنیاد شهید به آنان خودداری میکردیم و به آنها میگفتیم که مرحوم، جزو مصادیق بنیاد شهید به حساب نمیآید. از این موارد زیاد داشتهایم. هرگونه استفاده از مزایای مادی، معنوی و فرهنگی بنیاد شهید منوط به آن است که مرحوم، پروندهای در بنیاد شهید داشته باشد. ما کسانی را داشتهایم که در داخل کشور ترور میشدند و خانواده ایشان نیز از فرد ترور شده به عنوان شهید نام میبردند ولی چون ترور کننده و ترور شونده ربطی به انقلاب یا ضد انقلاب نداشتهاند ما از ثبتنام آنها به عنوان افراد تحت پوشش خودداری میکردیم. برای مثال زمانی یک طلافروش مورد تهدید یک فرد مسلح قرار گرفت و چون در برابر خواسته او برای تحویل طلاها مقاومت کرد به ضرب گلوله او کشته شد. خانواده این زرگر مدعی شدند که وی متدین و فردی باخدا بوده و ضارب جزو منافقین بوده، پس وی شهید است و باید تحت پوشش بنیاد شهید قرار گیرد. اما تحقیقات بعدی ما نشان داد که قضیه، یک دزدی مسلحانه بوده و ربطی به درگیری منافقین با مردم ندارد.
* مراحل تحقیق راجع به اینکه فلان شخص متوفی، شهید محسوب میشود یا خیر چگونه است؟
- پس از وصول برگه پزشکی قانونی و گواهی نهاد مربوطه، ابتدا این اسناد و مدارک همراه با گزارش سانحه به واحدی به نام «بررسی پرونده» تحویل میشد و سه نفر از کارشناسان مجرب با بررسی پرونده، یک فرم با سه امضاء، معروف به «فرم سه امضایی» را مبنی بر تایید شهادت، روی پرونده میگذاشتند. البته تا جایی که به یاد دارم نحوه خدماترسانی به آنان بر اساس نوع شهادت، در سه طبقه تقسیم میشد و اصطلاحاً کامل ترین خدمات به پروندههای ردیف یک داده میشد. گاهی اوقات هم با اخذ گزارشهای دقیقتر، ردیف پروندهها تغییر میکرد یا حتی مسدود میشد.
* آیا وجود دو نهاد نمایندگی ولیفقیه و ریاست در بنیاد شهید باعث اعمال مدیریت دوگانه در بنیاد نمیشد؟
- در مواردی که ریاست بنیاد و واحد نمایندگی ولی فقیه در بنیاد، دو نفر بودند، چنین مواردی به وجود میآمد. اما زمانی که آقای روحانی رئیسجمهور شد، هنگام تعیین مدیریت بنیاد شهید به اطلاع رهبر معظم انقلاب رساندند که وجود رئیس و نمایندگی ولیفقیه در بنیاد، گاهی سبب تنش و موازی کاری در این نهاد میشود و رهبر انقلاب با تعیین شخص واحدی به عنوان رئیس و نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید موافقت کردند. به این ترتیب بود که آقای شهیدی انتخاب شد. ایشان یک حکم از رهبر معظم انقلاب به عنوان نماینده ایشان در بنیاد شهید دارد و یک حکم از رئیسجمهور به عنوان رئیس این بنیاد.
* جنابعالی بخشی از عمر خود را در خدمت بنیاد شهید بوده و از ضعفها و قوتهای این بنیاد به خوبی مطلع هستید. اگر از شما پرسیده شود که مهمترین نقطه قوت بنیاد و مهمترین نقطه ضعف آن کدام است، چه میگویید؟
- به نظر من رسیدگی به امور تحصیلی فرزندان شاهد، از بزرگترین اقدامات مثبت و سازنده بنیاد شهید محسوب میشود. این ویژگی الزاماً پرهزینهترین فعالیت بنیاد نبوده ولی مهمترین آن از نظر حقیر به حساب میآید. تلاش برای حفظ ارزش شهادت و نهادینه کردن این ارزش در جامعه مهمترین بخش فعالیت بنیاد شهید بوده است. اما در مورد مهمترین نقطه ضعف بنیاد باید بگویم بزرگترین نقص فعالیتهای این بنیاد آن است که فرزندان شهدا را تنها به سوی مشاغل دولتی سوق داد. مدام سهمیه از دولت میگرفت برای اشتغال فرزندان شهدا در بدنه دولت. در واقع دولتی کردن مشاغل فرزندان شاهد یک ایراد اساسی بوده و بنیاد باید به همان اندازه در جهت هدایت آنان به سوی مشاغل غیر دولتی کار میکرد. فرزندان شاهد باید استقلال اقتصادی پیدا کنند و به شکوفایی اقتصادی دولت کمک کنند و به افرادی تبدیل شوند که بتوانند خودشان دیگران را به کار بگمارند. این نگاه دولتی سبب شد که بنیاد نتواند آن پویایی لازم را از نظر اقتصادی در خانواده شهدا ایجاد کند. انتقاد دیگر من به امر حمایت از خانواده شهدا مربوط میشود. این حمایت اگر به خاطر ادای دین باشد، ضروری است. ولی بنیاد گاهی در جهت افزایش سطح رفاه آنها کارهایی را برایشان انجام داده است که از یکسو سبب نوعی واکنش نامناسب دیگران شده و از سوی دیگر باعث پایین آوردن سطح اتکاء به نفس فرزندان شاهد شده است. به عبارت دیگر اگر حمایت از خانواده شهدا منطقی و خردمندانه نباشد، این اقدام و نتایج حاصله به منزله خروج از دایره عدالت است. بنیاد باید فضایی را فراهم کند که خانواده شهدا مانند شهدا الگوهای پایدار در سطح جامعه باشند.
* ممنون از حضور شما در این مصاحبه. اگر احساس میکنید چیزی از قلم افتاده بیان بفرمایید.
- من معتقدم بنیاد شهید بیش از آنکه یک نهاد خدماترسان باشد باید یک نهاد فرهنگی باشد. وقتی سریالی به نام شهید شیرودی پخش میشود، وقتی فیلمی ساخته میشود به نام «ایستاده در غبار»، وقتی مردم چهرهای مانند حاج احمد متوسلیان را در فیلم میبینند و با شخصیت او آشنا میشوند، به او اقبال نشان میدهند. مردم به امثال شهید شیرودی، زمانی که با مقام و شخصیت او در سریال آشنا میشوند، اقبال میکنند. ولی واقعاً ما چندتا از این کارها انجام دادهایم که مورد توجه و استقبال نسل جوان قرار گیرد؟ ما در فیلمها و سریالها چقدر از اینگونه چهرهها را که افتخار تاریخ و کشور ما هستند، معرفی کردهایم؟ اینگونه کارها جزو ماموریتهای ذاتی و وجوبی بنیاد شهید است نه کارهای مستحبی آن.
* از شما سپاسگزارم.
پینوشتها:
[1]. صحیفه امام، ج 12، ص 185.
[2]. صحیفه امام، ج 12، ص 444.
[3]. روزنامه اطلاعات، 11 دی 1359 ، ص 3.
[4]. صحیفه امام، ج 21، ص 199.
[5]. روزنامه اطلاعات، 20 اردیبهشت 1383، ص 2.
[6]. بنیاد شهید، حسنه جاریه امام، ص 7.
[7] http://rc.majlis.ir/fa/law/show/93093
[8]. بنیاد شهید، همان، ص 28.
[9]. بنیاد شهید، همان، ص 237.
[10]. بنیاد شهید، همان، ص 249.
[11]. جام جم آنلاین مقاله بنیاد شهید از دیروز تا امروز:
http://press.jamejamonline.ir/Newspreview/963634029039436853
[12]. بنیاد شهید، همان، ص 229.
[13]. بنیاد شهید، همان، ص 261.
[14]. صحیفه امام، ج 20، ص 28.
[15]. صحیفه امام، ج 13، ص 218.
تعداد بازدید: 4946