انقلاب اسلامی :: روایت رویدادهای ماه‌های محرم سال‌های مبارزه

روایت رویدادهای ماه‌های محرم سال‌های مبارزه

27 مهر 1394

رقیه متانی

محرم و انقلاب اسلامی ایران

نویسنده: اکبر فلاحی، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393

قیام و شهادت امام حسین(ع) همواره راهنما و رهنمون قیام‌ها و نهضت‌های فراوانی در طول تاریخ اسلام و الهام‌بخش رهبران نهضت‌ها در راه کسب آزادی در دوران معاصر بوده است. ماه محرم نماد و نمونه بارز ظلم‌ستیزی در فرهنگ تشیع و فرصت مناسبی برای امام خمینی(ره) برای رساندن پیام خود به گوش مردم و بیداری آنان بود. محرم سال 1342 نقطة عطفی در جریان مبارزات روحانیت علیه شاه تلقی می‌شد و نطق تاریخی امام خمینی(ره) در عاشورای سال 1342 که رسماً حمله به شاه و مبارزه علیه حکومت پهلوی بود سرآغاز نهضتی گردید که به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 منجر گردید.

در باب شناسایی نهضت انقلاب اسلامی، توجه نمودن به واقعة کربلا و حماسة عاشورا گویای حضور انکارناپذیر این قیام در زنده و سازنده بودن نهضت انقلاب ایران است. برگزاری مجالس عزاداری سالار شهیدان در تمام دوران حکومت پهلوی، علی‌رغم تلاش آن رژیم در مذهب‌زدایی سبب شد مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی(ره) وارد مرحله‌ای تازه شود. با وجود محدودیت‌های در فاصله سال‌های دهه 1340 تا 1357 در برگزاری مراسم ماه محرم، تظاهرات باشکوه تاسوعا و عاشورای سال 1357 در براندازی رژیم پهلوی موثر افتاد. بنابراین با توجه به اهمیت و جایگاه محرم در انقلاب اسلامی و چاپ مقالات گوناگونی در این زمینه در مجله‌ها و روزنامه‌ها، خالی بودن اثر منسجمی در قالب پژوهشی مستقل که به بررسی ابعاد همه‌جانبه این موضوع در فاصله سال‌های 1342 - 1357 بپردازد سبب نگارش کتاب «محرم و انقلاب اسلامی ایران» توسط اکبر فلاحی گردید. مؤلف با بررسی مختصر قیام‌های شیعی الهام گرفته از عاشورا، نقش آن قیام حماسی را در انقلاب اسلامی ایران مورد مطالعه قرار داده است.

این اثر در شش بخش تدوین شده است و هر بخش نیز براساس تقسیم‌بندی موضوعی دارای چندین فصل است. در بخش اول با عنوان نقش و تأثیر نهضت امام حسین(ع) در پیدایش قیام‌های شیعی، نویسنده در دو فصل با اشاره‌ای مختصر به قیام‌های توابین، مختار، زیدبن‌علی و یحیی‌بن زید در دورة حکومت امویان و قیام‌های محمدبن عبدالله بن الحسن بن الحسن(ع) (یا نفس زکیه)، قیام حسین بن‌علی بن حسن بن حسن بن حسن(ع) (قیام فخ) و قیام ابوالسرایا در دوران حکومت عباسیان به تأثیر قیام کربلا در شکل‌گیری جنبش‌های پس از خود پرداخته است.

در بخش دوم با عنوان محرم در تاریخ معاصر، مؤلف در فصل اول به بررسی پیشینة عزاداری محرم در طول تاریخ بخصوص در دوران مشروطه و حوادث مربوط به آن در تهران و کرمان می‌پردازد. با شروع نهضت مشروطه در زمان پادشاهی مظفرالدین‌شاه مجالس عزاداری محرم سال 1323ق. زمینه و بستر مناسبی برای آگاهی‌بخشی مردم و کانونی برای مبارزه علیه اقدامات و سیاست‌های دولت قاجار بود. بدین ترتیب جلسات روضه‌خوانی ماه محرم به کانون و پایگاهی برای بیان اعتراض‌های علما و مردم علیه دولت قاجار تبدیل شد. در فاصله سال‌های 1323 تا 1330ق. مجالس روضه‌خوانی ماه محرم به محلی برای انتقاد مشروطه‌خواهان از دولت و اعمال محمدعلی‌شاه تبدیل گردید. در فصل دوم و سوم این بخش نویسنده به بررسی جایگاه محرم در دوران پهلوی اول و دوم می‌پردازد. رضاشاه در برگزاری مراسم ماه محرم در قبل و بعد از سلطنت خود، سیاست متفاوتی در پیش گرفت. در دوران قبل سلطنت به اصطلاح صاحب دسته و هیئت بود و در مراسم سوگواری ماه محرم شرکت می‌کرد. بعد از رسیدن به سلطنت به تدریج عزاداری ماه محرم را ممنوع اعلام کرد. در این راستا شهربانی برای برقراری مجالس عزاداری مشکلاتی به وجود می‌آورد و از هیئت‌داران می‌خواست برای برگزاری مراسم ماه محرم اجازه بگیرند. بعدها نیز حرکت دسته‌های عزاداری ممنوع شد. اما عشق مردم به امام حسین(ع) سبب شد تا به طرق مختلف و گاهی مخفیانه این مراسم را زنده نگه دارند. به دنبال تبعید رضاشاه در شهریور 1320ش. مراسم محرم در سال‌های مختلف در تکایا و مساجد به صورت خودجوش برگزار گردید و هیئت‌های مذهبی مانند هیئت آل یاسین، هیئت زنجیرداران مرکزی تهران، هیئت بنی‌الزهرا و ... در فعالیت‌ها و مبارزات سیاسی و فرهنگی خود خواستار اجرای احکام اسلامی و احیای مراسم عزاداری ماه محرم شدند. با آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز بهره‌گیری از فضای محرم برای اعلام خواسته‌ها و نظرات از جمله کارهای نیروهای مذهبی از جمله مبارزات جمعیت فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی در پیشبرد اهدافشان بود.

بخش سوم کتاب مربوط به محرم سال 1342 است. حادثه فیضیه، محرم سال 1342 و شکل‌گیری قیام 15 خرداد و بازتاب آن در شهرستان‌ها موضوع‌های سه فصل این بخش کتاب است. بدون تردید واکاوی قیام 15 خرداد بدون بررسی نقش حادثه فیضیه ممکن نخواهد بود. نویسنده در ابتدای این بخش به تشریح حوادث فیضیه در 2 فروردین 1342 می‌پردازد. البته قابل ذکر است مؤلف در این بخش بدون بررسی رویدادهای سال 1341 از جمله موضوع اصلاحات ارضی، تصویب‌نامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و ماجرای برگزاری رفراندوم 6 بهمن برای تصویب اصول شش گانه یا انقلاب سفید شاه که زمینه‌ساز حادثه فیضیه بودند تنها به خود حادثه و ضرب و شتم طلاب توسط مأموران حکومت پهلوی در مراسم سالروز شهادت امام جعفر صادق ع) می‌پردازد. به دنبال حوادث فیضیه رویارویی علما با رژیم شاه وارد مرحله‌ای تازه شد و موجی از انزجار و تنفر از حکومت را در بین مردم به وجود آورد. امام خمینی(ره) نیز در واکنش به این حادثه ساکت ننشستند و از همان زمان افشاگری‌های خود را علیه این اقدام رژیم پهلوی آغاز و حادثه فیضیه را به واقعة کربلا تشبیه کردند. (ص 69) با نزدیک شدن چهلم شهدای فیضیه، علما با صدور اعلامیه، مردم را به برگزاری مراسم چهلم شهدای فیضیه دعوت کردند. امام خمینی(ره) نیز در اعلامیه خود به مسلمانان ایران و جهان، با اشاره به پدران و مادران غمدیده حادثه فیضیه و اهانت حکومت پهلوی به اسلام و روحانیت، اخراج مجروحان از بیمارستان‌ها و عدم اطلاع از سرنوشت برخی از قربانیان حادثه فیضیه و زندانیان و اعزام طلاب به سربازی، از همه مسلمانان خواستند تا با شرکت در مراسم چهلم فاجعة فیضیه ضمن یادی از مصیبت‌های وارده بر اسلام بر مسببین این فجایع نفرین کنند.(ص 70)

با نزدیک شدن به محرم سال 1342ش، شدت مخالفت مبارزان با حکومت بیشتر شد و روحانیون با وعظ و خطابه و با استفاده از منابر مذهبی، پیامشان را به مردم ابلاغ کردند. امام خمینی(ره) بعد از واقعة فیضیه تا محرم سال 1342، زمینه‌سازی‌هایی به منظور انتشار اخبار فیضیه و باقی ماندن یاد فجایع حکومت در اذهان مردم انجام دادند و با اعزام علما و روحانیون به شهرستان‌ها در ماه محرم، از آنان خواستند تا روز هفتم محرم، ضمن روضه امام حسین (ع)، روضه فیضیه نیز در منابر خوانده شود و از روز نهم نیز نوحه‌خوانان در مجالس سینه‌زنی، حادثه فیضیه و مصائب وارده بر اسلام و روحانیت را بیان کنند تا همگان به عمق فجایع ایجاد شده توسط حکومت پهلوی و حوادثی که در این مدرسه اتفاق افتاد پی ببرند.

ساواک نیز برای جلوگیری از این زمینه، با تنظیم طرح کلی برای روزهای عزاداری، ضمن احضار روحانیون و تفهیم موقعیت حکومت و با کنترل شدید مراکز و منازل عزاداری، برنامه‌هایی برای مساجد و بانیان عزاداری ماه محرم در نظر گرفت تا فقط دربارة مسائل عزادرای صحبت کنند و به وعاظ و روضه‌خوانان تذکر داده شد تا در منابر و مجالس روضه تنها به مسائل دینی بپردازند و از بیان مطالب تحریک‌آمیز و خلاف مصلحت پرهیز کنند. (صص81 و82) فعالیت‌های هیئت مؤتلفه اسلامی در برگزاری تظاهرات روز عاشورا، چاپ و پخش عکس‌ها و اعلامیه‌های امام خمینی(ره) و همراه شدن وعاظ، از جمله حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی با این فعالیت‌ها از دیگر مباحث این بخش کتاب است. سخنرانی‌های مرحوم فلسفی در دهة محرم در مسجد شیخ عبدالحسین، بخصوص سخنرانی مهم او در شب عاشورا و استیضاح ده ماده‌ای اسدالله علم ـ نخست‌وزیر وقت ـ (تخلف از قانون، کوتاهی دستگاه‌های فرستنده در پخش نظرات قانونی علما، کنترل مطبعه‌ها، جرم پخش اعلامیه‌های مراجع، مدرسه فیضیه، سربازی طلاب، ایجاد محیط رعب و وحشت در قم، دیکتاتوری با بازاریان، جلوگیری از اقامه عزاداری، زندانیان بی‌گناه) در حضور جمعیت زیادی از مردم، از فعالیت‌های تاثیرگذار او بوده است. (صص 89 -91) راهپیمایی بزرگ مردم تهران در روز عاشورای سال 1342، تجمع گسترده مردم در مساجد و سردادن شعارهایی چون "خمینی خمینی خدا نگهدار تو بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو" و "خمینی پیروز است" به همراه اشعار مذهبی و حمل پلاکاردها و عکس امام خمینی(ره)، تجمع گسترده مردم در مدرسه فیضیه قم و سخنرانی تاریخی امام خمینی(ره) در عصر عاشورا (13 خرداد 1342) در انتقاد از شاه و افشای روابط پنهانی شاه و اسرائیل و دخالت بهائیان در امور کشور و معرفی آمریکا و اسرائیل به عنوان ریشة گرفتاری ایران و رد اتهامات رژیم علیه روحانیت که بازداشت امام را از سوی دولت اسدالله علم در پی داشت، از دیگر مطالب این بخش کتاب است.

نویسنده در بخش چهارم، در قالب سه فصل به قیام 15 خرداد در تهران، قم و در دیگر شهرها می‌پردازد. به دنبال بازداشت امام خمینی(ره) و تعدادی از روحانیون و وعاظ، راهپیمایی گسترده‌ای در حمایت از بازداشت‌شدگان صورت گرفت که منجر به شهادت و مجروح شدن تعدادی از مبارزین گردید. واقعة شهادت کفن‌پوشان ورامین، فعالیت‌های طیب حاج‌رضایی و حاج اسماعیل رضایی در جریان 15 خرداد و شهادت ایشان، اعتراض گسترده مردم تبریز و تعطیلی بازارها و بازتاب این حادثه در کرمان ، خمین، شیراز، کاشان و همدان از دیگر مباحث این بخش است.

بخش پنجم کتاب به رویدادها و تحولات ماه محرم پس از سال 1342 تا سال 1356 اختصاص دارد. فعالیت‌های مأموران حکومت پهلوی برای کنترل مراسم عزاداری ماه محرم و در مقابل فعالیت‌های علما و روحانیون برای بهره‌گیری از این ماه برای مبارزه با حکومت از جمله موضوعات این بخش است که در سه فصل تدوین شده است. با نزدیک شدن ماه محرم سال 1343 و سالگرد قیام 15 خرداد تدابیر امنیتی ساواک برای جلوگیری از هر گونه اعتراض و تظاهرات شدیدتر شد. نویسنده در این فصل تنها به موضوع فوق در تهران و برخی شهرستان‌ها مانند اصفهان، شهرضا و استان چهارمحال‌و بختیاری پرداخته و اشاره مختصری نیز به تظاهرات مردم در روز عاشورا و حمله مأموران به مردم در تهران داشته است. اما از بیان اقدامات روحانیون در برابر حکومت و اعلامیه مشترک آیات عظام به مناسبت اولین سالگرد قیام 15 خرداد (رجوع به صحیفه امام، جلد اول، صص335-338) غافل مانده است.

موضوع ممنوع‌المنبر شدن وعاظ بعد از تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه یکی دیگر از برنامه‌های حکومت پهلوی برای کنترل روحانیون در ماه محرم بوده است.

ممنوع‌المنبر شدن محمدرضا مهدوی کنی، غلامحسین جعفری همدانی، شیخ علی‌اصغر مروارید، عبدالمجید معادیخواه و... در سال 1349، ممنوع المنبر شدن شیخ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، محمدتقی فلسفی و ... در سال 1351 نمونه‌ای از اقدامات رژیم در برابر مبارزین بوده است. در مقابل، فعالیت روحانیون و دعوت مردم به مبارزه سبب شد تا در سال 1356 ساواک در گزارشی طرح ممنوع‌المنبرکردن وعاظ را شکست خورده اعلام کند. (صص 146- 149) محرم سال 1356 نیز ساواک طرح عملیاتی ماه‌های محرم را آماده کرد تا با کنترل روحانیون و شناسایی محل‌های اجتماع و گماردن مأموران خود در میان مجالس آنها را کنترل کند. اما علی‌رغم تدابیر شدید ساواک، محرم سال 1356 زمزمه‌های مخالفت با رژیم در میان هیئت‌ها و دسته‌های عزاداری بلند شد. نویسنده در فصل سوم این بخش به مبارزه و فعالیت هیئت‌های مذهبی که در گسترش مبارزه و پرورش نیروهای انقلابی نقش جدی داشتند در فاصله سال‌های 1343 تا 1357 می‌پردازد.

همچنین اسامی هیئت‌های مذهبی و حسینیه‌های تهران و شهرستان‌ها که در شهربانی دارای پرونده سیاسی بودند از جمله هیئت‌های زینبیه، مؤتلفه اسلامی، اتفاقیون، انصاری در تهران، موحدین در اهواز، انصارالحسین(ع) شاه‌آباد در کرمانشاه و...، حسینیة ارشاد در تهران، حسینیه بختیاری‌ها در آبادان و... را ارائه می‌دهد. (صص 157- 168)

در بخش ششم نویسنده در چهار فصل به تظاهرات ماه محرم سال 1357 بخصوص تظاهرات تاسوعا و عاشورای مردم تهران و دیگر استان‌ها و تظاهرات رفراندوم‌گونه و تأثیر آن در سلب مشروعیت حکومت پهلوی و نیز بازتاب‌ و پیامدهای داخلی و بین‌المللی آن و تظاهرات اربعین حسینی پرداخته است. امام خمینی(ره) در آستانه محرم سال 1357 در یکم آذر، در پیامی به ملت ایران راهبرد مبارزاتی خود را برای مقابله با دولت نظامی ازهاری و وظایف ملت را برای ادامه مبارزه مشخص ساختند.
(صص 171-173) علی‌رغم کنترل شدید مأموران حکومت در جلوگیری از برگزاری مراسم عزاداری در مساجد و تکایا در محرم این سال و جلوگیری از سخنرانی وعاظ، دستگیری مبارزین، حمله به تظاهرات کنندگان و شهید و زخمی کردن عزاداران، تظاهرات گسترده و خودجوش مردم تهران ادامه یافت و در روز تاسوعا همه اقشار مردم در صف‌های منظم و با سر دادن شعارها به راهپیمایی پرداختند. در روز عاشورا نیز مردم با پرچم‌های سیاه و با شعار لااله‌الا الله و پارچه‌نوشته‌هایی با مضمون استقلال آزادی حکومت اسلامی و... به تظاهرات پرداختند که سبب شگفتی جهانیان گردید. امام خمینی(ره) نیز در 21 آذر پس از تظاهرات عظیم عاشورا ضمن فرستادن درود بر ملت ایران از تأثیر و پیامدهای این حرکت عظیم در رساندن پیام ملت ایران به گوش جهانیان و آشکار شدن حقیقت‌ها بر همگان و خنثی شدن تبلیغات حکومت پهلوی و حامیان آن سخن گفتند. (صص 200 و 201) در ادامه نویسنده ضمن بررسی پیامدهای تظاهرات عاشورا، به حوادث و رویدادهای ماه محرم در دیگر استان‌های کشور پرداخته است.

شهر قم که در تاریخ انقلاب از حساسیت ویژه‌ای برخوردار بود یکی از کانون‌های مهم مخالفت علیه رژیم پهلوی بود و قیام مردم این شهر در گسترش دامنه نهضت در دیگر شهرها مؤثر بود. با فرارسیدن تاسوعا و عاشورا مردم قم نیز تظاهرات باشکوهی در سطح شهر برگزار کردند. خروج شاه و لغو رژیم و برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، حفظ وحدت و دفاع از حکومت اسلامی، برقراری عدالت اجتماعی و تأمین حقوق کارگران و دهقانان از جمله خواسته‌های مردم این شهر بود که در قطعنامه‌ای که توسط مردم خوانده شد بیان گردید. (صص 209-213)

شهر خمین و بخصوص مسجد امام حسین(ع) این شهر یکی از کانون‌های مبارزه بود که با حمله مأموران به مسجد در روز عاشورا شماری از تظاهرکنندگان زخمی و شهید شدند و این مسجد بعد این واقعه به مسجد شهدا تغییر نام یافت. (صص 214- 216) استان خراسان به‌ویژه شهر مقدس مشهد و حرم مطهر امام رضا(ع)، مدرسه نواب، بیوت مراجع و دانشگاه فردوسی از کانون‌های اصلی مبارزه و تظاهرات مردم در ایام محرم سال 1357 بوده است. انهدام و الغای نظام شاهنشاهی، مبارزه تا رسیدن به حکومت اسلامی و استقلال ایران، از جمله خواسته‌های مردم در ایام راهپیمایی تاسوعا و عاشورای حسینی بود که در قالب شعار بیان می‌شد. هجوم شماری از مأمورین ساواک به بیمارستان شاهرضا (امام رضا(ع) ) و شکستن اثاث و تخت‌های بیمارستان از جمله حوادث مهم این شهر در ایام محرم است که سبب شهادت دو کودک و مجروح شدن 18 نفر گردید. (صص 218-224) استان اصفهان یکی دیگر از کانون‌های تأثیرگذار در جریان نهضت انقلاب اسلامی در ماه محرم بوده است. مردم شهرهای مختلف این استان با حضور در تظاهرات ماه محرم 1357، خواهان سرنگونگی حکومت پهلوی شدند. تظاهرات عاشورای مردم اصفهان و پایین کشیدن مجسمه محمدرضاشاه و آتش زدن مشروب‌فروشی‌ها، بانک‌ها و سوپرمارکت‌های متعلق به خارجیان و حمله به ساختمان ساواک از جمله حوادث تظاهرات عاشورای مردم اصفهان است. (صص 228 و 229) استان فارس نیز از دیگر کانون‌های مبارزه بر ضد رژیم شاه بود. مردم این استان با رهبری روحانیان مبارز و انقلابی، نقش برجسته‌ای در رویدادها و تحولات محرم 1357 ایفا کردند. بانک تکبیر بر پشت بام‌ها، سخنرانی شدیدالحن حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی‌اصغر دستغیب در مسجد الرضا (ع) علیه شاه و اعتراض به قتل و کشتار مردم، تظاهرات مردم در شهرهای لار، نیریز، آباده و... تظاهرات باشکوه تاسوعا و عاشورا و پایین کشاندن مجسمه شاه از جمله فعالیت مردم این استان در ایام محرم بوده است. (صص 235- 238)

استان آذربایجان شرقی بخصوص شهر تبریز از دیگر کانون‌های مبارزه و از همان ابتدای محرم، شاهد تظاهرات گسترده مردم علیه حکومت پهلوی بوده است. حرکت انقلابی کادر نیروی هوایی تبریز و اعلامیه پرسنل نیروی هوایی تبریز در دفاع از نهضت مردم، تجمع مردم در بازار تبریز و برگزاری بزرگ‌ترین نمازجماعت این شهر در روز عاشورا و کفن پوشیدن مردم از وقایع مهم محرم 1357 در تبریز بوده است. (صص 239-241) ماه محرم در استان خوزستان نیز در سال 1357 رنگ و بوی دیگری داشت و در روز 16 آذر مصادف با 6 محرم شهر اهواز روز خونینی را سپری کرد. فرار نظامیان از پادگان دزفول از مهم‌ترین رخدادهای این زمان است که در ظرف ده روز 50 نفر از افسران و درجه‌داران و سربازان محل خدمت خود را ترک کردند. تظاهرات گسترده مردم در اهواز، خرمشهر، مسجد سلیمان، آغاجاری، بندر ماهشهر و دزفول در روز عاشورا نشان از همبستگی مردم این استان در مبارزه علیه حکومت پهلوی بوده است. (صص 245-250) همچنین تظاهرات گسترده مردم کرمان در روز عاشورا و تغییر نام خیابان‌ها، اداره‌ها و سازمان‌های دولتی و دیگر آثار رژیم پهلوی در سطح شهر از جمله فعالیت‌های انقلابی مردم این شهر بوده است. (صص 252، 253) تظاهرات باشکوه مردم در تاسوعا و عاشورای سال 1357 در شهرهای استان‌های مازندران، زنجان، یزد، قزوین، لرستان، کرمانشاه، همدان، سمنان، گیلان، آذربایجان‌غربی، سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر، کردستان ‌و چهارمحال و بختیاری نشان فراگیری و گسترش نهضت انقلاب در سراسر ایران علیه حکومت بوده است و ماه محرم بهترین فرصت برای مبارزین برای بیان خواسته‌هایشان بود.

نویسنده در فصل چهارم این بخش به تظاهرات اربعین حسینی می‌پردازد. امام خمینی(ره) در آستانه اربعین سال 1357، در 25 دی، راهبرد مبارزاتی خود را در پیامی خطاب به مردم اعلام و تظاهرات در روز اربعین را وظیفه شرعی و ملی تعیین می‌کنند و شورای سلطنت را غیرقانونی و پشتیبانی خود را از جمهوری اسلامی اعلام می‌کند. (ص 277) تظاهرات قشرهای مختلف مردم در اربعین در تهران و دیگر شهرها موج جدیدی علیه حکومت پهلوی ایجاد کرد و تظاهرات کنندگان با ایراد قطعنامه، غیرقانونی بودن سلطنت خاندان پهلوی را اعلام و خلع شاه را از مقام سلطنت خواستار شدند. راهپیمایی تاسوعا، عاشورا و اربعین سال 1357 به جهانیان نشان داد که عمر رژیم پهلوی به سر آمده است و مردم خواستار سرنگونی رژیم و برقراری حکومت اسلامی و بازگشت امام خمینی(ره) به ایران شدند.

در قسمت پیوست کتاب «محرم و انقلاب اسلامی ایران» موضوع محرم در کلام و پیام امام خمینی(ره) و مجموعه سخنان ایشان که به مناسبت‌های مختلف در ماه محرم ایراد شده، گردآمده است.

این کتاب پژوهش مستقلی در زمینه محرم و تأثیر آن در شکل‌گیری نهضت انقلاب ایران است که می‌تواند برای پژوهشگران و علاقمندان حوزه انقلاب اسلامی که به دنبال کشف حقایق مربوط به زمینه‌های شکل‌گیری انقلاب ایران هستند مفید باشد. استفاده از اسناد مربوط به وقایعی که در متن آمده است، می‌توانست بر غنا و ارزش علمی اثری که با این موضوع چاپ شده است، بیفزاید. در برخی صفحه‌های کتاب غلط‌های حروف‌چینی و ویراستاری و ناهماهنگی در این زمینه نیز مشاهده می‌شود. به طور مثال در برخی قسمت‌های متن، کلمه‌های دو بخشی مانند سیدجمال، میرزاحسن، سیدعبدالله، شهرضا، (صفحه‌های 40، 41، 146) بدون فاصله و گاه با فاصله آمده است و نمونه‌های مثال ذکر شده در صفحه‌های دیگر کتاب نیز قابل مشاهده است. همچنین به طور نمونه در صفحة 128 کلمه نشسته به صورت نسشته و در صفحه 81 کلمه به‌موقع به صورت بهموقع و در صفحه 179 کلمه درگیری‌های به صورت درگیرهای آمده است.



 
تعداد بازدید: 1458


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: