انقلاب اسلامی :: نیما یوشیج و مجلس مؤسسان

نیما یوشیج و مجلس مؤسسان

08 اسفند 1390

نیما یوشیج و مجلس مؤسسان



نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی است که در سال 1301 شمسی از یوش به تهران می‌آید و با میرزاده عشقی در روزنامه قرن بیستم همکاری می‌‌کند.
در شماره 16 روزنامه قرن بیستم که اولین شماره سال 1302 ش بود به جای سومین قسمت «افسانه» قطعه منظوم دیگری از نیما به «خرسوار خر» آمده که در آن شاعر ضمن تمثیل ابله خرسواری که بی‌توجه به توصیه‌های دیگران راه پر گل و باتلاقی را برای راندن انتخاب می‌کند و سرانجام در باتلاقی ناپدید می‌شود پیشوایان وقت را به ‌آن ابله مانند کرده و آنان را به این دلیل که در اثر نادانی چنان اوضاع پریشانی را برای کشور و ملت پدید آورده‌اند، سرزنش می‌کند.
این تاریخ مقارن انتخابات مجلس پنجم، یعنی مجلسی است که قرار است کلیه تمهیدات لازم را انقراض سلسله قاجاریه و جایگزینی رضاخان را فراهم کند.(1) اوضاع سیاسی ایران در اوج آشفتگی است، برای غائله جمهوری‌خواهی فراگیر شده است، روشنفکران مردد هستند، رضاخان به قدرت می‌رسد و مخالفان بعد از شناسایی مرعوب و یا مانند میرزاده عشقی کشته می‌شوند. در سال 1303 مجلس لایحه عزل احمد‌شاه قاجار و جانشینی رضاخان را به مقام سلطنت تصویب می‌کند و در 15 آذر 1304 شمسی مجلس مؤسسان برای تغییر موادی از قانون اساسی تشکیل می‌شود.
نیما در یادداشتی با عنوان «مجلس مؤسسان» در تاریخ 21 آبان 1304 اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان را چنین توضیح می‌‌دهد:
مجلس مؤسسان به اصطلاح شیطان می‌خواهد آتیه مملکت، یعنی سرنوشت یک مشت بچه‌های یتیم و مادرهای فقیر را معین کند. جوان‌ها، اغلب آنهایی که چند جلد از کتب ادبیات غربی را ترجمه کرده‌اند و به این جهت مشهور به نویسندگان هستند، در این مجلس شرکت دارند. می‌خواهند آنها را برای این مجلس انتخاب کنند. به من هم تکلیف کرده‌اند ولی من تاکنون نه پا به مجلس آنها گذاشته‌ام، نه بازی فرعه و انتخاب وکلا را شناخته‌‌ام. من از این بازی‌ها چیزی نمی‌فهمم. یک نفر را روی کار کشیده‌اند. یک استبداد خطرناک مملکت را تغییر خواهد داد. جوان با هنر گمنام بمیر یا ساکت باش تاتو را معدوم نکنند و تو بتوانی روزی که نطفه‌های پاک پیدا شدند، به آنها اتحاد را تبلیغ کنی.
این نقشه‌‌ها برای این است که متفکرین و منافقین شناخته شوندو آنها [را] در موقع جلسه نیست کنند. ولی بالاخره شیطان مغلوب می‌شود....
در این یادداشت، جمله‌های «من از این بازی‌ها چیزی نمی‌فهمم، یک نفر را روی کار کشیده‌اند. یک استبداد خطرناک مملکت را تغییر خواهد داد» حیرت‌آور و عبرت‌آموز است.
این موضوع وقتی با آثار بسیاری از شاعران مشهور آن زمان مقایسه می‌شود عمق نظر نیما را روشن می‌‌سازد از جمله این آثار شعر ملک‌الشعرای بهار در همین تاریخ است:
مژده که بگرفت جای از بر تخـت کیان شاه جهان پهلوان، میر جهان پهلوان
نابــغه راســتین، قائــد ایــران زمیـن پادشه بی‌قرین، خسرو صاحبقران...(2)




پانوشت‌ها:
1ـ راشد،‌هادی «شعری بازیافته از نیما» روزنامه اطلاعات، 23/8/1374، ص 9.
2ـ بهار، محمد‌تقی؛ دیوان ملک‌الشعرای بهار، تهران، امیرکبیر، چ 2، س 1364، ص 403.



منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران - شماره 2



 
تعداد بازدید: 1440


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: