طرحهای مبهم واشنگتن

آن روز که وارد زندان ساواک مشهد شدم [آبان 1350] و یک پیراهن و شلوار تحویلم دادند، به سلول شماره 10 منتقل شدم. پیش از دستگیری و انتقالم به آنجا، آقای اخوی [حجتالاسلام سیدعلی خامنهای] و تعداد دیگری از دوستانمان از روحانی و غیرروحانی را هم گرفته بودند. آقای اخوی در یکی از سلولهای پشت سلول من قرار داشت. من [سیدهادی خامنهای] در وهله اول از روی صدا، آنها را شناختم. از جمله مرحوم طاهر احمدزاده که در سلول شماره یک بود و برادر عزیزمان شهید سیدعباس موسوی قوچانی. در آن ایام او شکنجههای بسیاری متحمل شده بود، طوری که میگفتند نای راه رفتن نداشته است.